نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات داد
شهدای مرداد
گفتند پدر جان اگر ما جوانان نرويم و از اسلام و انقلاب دفاع نكنيم و جلوي دشمن را نگيريم چطور تحمل كنيم و شاهد باشيم كه دشمن ما را مورد هجوم و تاخت و تاز قرار داده است.
کد خبر: ۴۶۰۲۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۲

سردار رشید اسلام شهید محمدباقر قادری
شهید محمد باقر قادری، دوازدهم آذر 1337، در شهرستان نجف آباد چشم به جهان گشود. پدرش کریم، و مادرش صديقه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند. کارمند پالایشگاه بود. به عنوان جهادگر در جبهه حضور يافت. بيست و پنجم تير 1361، با سمت فرمانده تیپ زرهی در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به سر شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. برادرش سعید نيز شهيدشده است.
کد خبر: ۴۵۹۹۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۳۰

شهید غلامرضا صالحی
شهید غلامرضا صالحی نجف آبادی، دوم آذر 1337، در شهرستان نجف آباد چشم به جهان گشود. پدرش علیمحمد، آزاد بود و مادرش خورشيد نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند. سال1359 ازدواج کرد و صاحب يك پسر و سه دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و دوم تير 1367، با سمت قائم مقام لشگر 27 حضرت رسول (ص) در عین خوش دهلران بر اثر اصابت ترکش توسط نیروهای عراقی شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۵۹۹۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۳۱

برادر شهید : در منطقه سردشت بودم و شهید در آبادان خواب دیدم در سنگری است و عکس دوستانش را در اطراف سنگر زده بود پرسیدم رسول این عکسهای چه کسانی است ؟ گفت این عکس دوستانم است که شهید شده اند بعد دیدم عکس خودش هم بین آن عکسها بود .
کد خبر: ۴۵۹۹۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۱

خاطراتی پیرامون شهید «حسین میراحمدی»؛
شهید «حسین میراحمدی» هميشه تشويقمان مي كرد و برايمان هديه مي خريد تا درس بخوانيم و در وصيت نامه اش هم به اين موضوع تأكيد كرده و نوشته بود، نبايد قلم من را روي زمين بگذاريد، بايد درستان را ادامه دهيد.
کد خبر: ۴۵۹۸۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۳۰

سرور وقتي که به خط رسيد احساس کرد به خدا خيلي نزديک تر است.
کد خبر: ۴۵۹۷۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۹

پدر و مادرش را برد مشهد. کار همیشگی‌اش بود. پدر و مادر را می‌برد مشهد؛ زیارت. پدرش را برد کنار ضریح امام رضا (ع) و گفت برایش دعا کند که شهید شود. حاج علی آقا ایستاد جلوی ضریح، دست‌هاش را گرفت جلوی صورتش. اشک‌های پیرمرد جلوی پیراهن آبی‌اش را خیس کرده بود. بلندبلند دعا کرد.
کد خبر: ۴۵۹۶۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۶

يکي از پرستارها گفت :« از سه روز قبل که برادرتان اينجا بستري شده ، خانمي از وي پرستاري مي کرد. امروز که شما آمده ايد، از آن خانم خبري نيست.» هيچ وقت آن زن را نديديم.
کد خبر: ۴۵۹۶۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۶

خاطراتی پیرامون شهید «احمد عبدالهی»؛
به منظور جبران بی احترامی روز گذشته گفتم: «ببخشید، من خدمت شما قبلاً نرسیده بودم و دیروز شما را نشناختم.» خیلی خونسرد پرسید: «مگر چه شده؟ چیزی یادم نمی‌آید، مگر موضوع مهمی بوده است؟» تازه متوجه شدم که بی خیال این حرف هاست.
کد خبر: ۴۵۹۶۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۲

کتاب صوتی خاطرات شهید «حامد جوانی» با عنوان «شبیه خودش» برای ماندگاری خاطرات این شهید مدافع حرم از سوی بسیج هنرمندان آذربایجان‌شرقی در تبریز تولید و عرضه می‌شود.
کد خبر: ۴۵۹۶۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۵

آخر بازی " شاپور عبدالمحمدی" لباسهای ورزشی را از تن درآورد و در حالی که لباس مقدس سپاهی اش را به تن می کرد، گفت: برد و باخت ماندنی نیست مهم انسانیت و تمرین قانون پذیری است.
کد خبر: ۴۵۹۵۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۵

شهید مصطفی صنعت‌کار بیست و نهم بهمن ۱۳۴۳‏، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش یونس، چرخ ساز بود و مادرش آمنه نام داشت.
کد خبر: ۴۵۹۵۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۵

در دامنه کوه بود که به کمین گاهی رسیدیم فرمانده ایست داد. دشمن متوجه نیروهای ما شده بود و بچه های رزمنده به تکاپو افتادند. که صدای حسین پر توان و پر نیرو برخاست اگر قرار باشد شهید شویم؛ اینجا قتلگاه ماست، و اگر قرار است برگریدم، با شهدا بر می گردیم.
کد خبر: ۴۵۹۵۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۵

به روایت یک همرزم:
بنده تیربارچی دسته و شهید جاوید هم آرپی جی زن دسته بودیم و از همان روز اول که اعزام شدیم در حقیقت ایشان را کاملا شناخته بودم.
کد خبر: ۴۵۹۴۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۳

امروز سه شنبه یکم دی ماه سال 66 پس از صرف شام به ما اطلاع دادند که ساعت هفت شب به مسجد برای دعای توسل برویم که ما هم رفتیم مسجد سنگر زیر زمین بود و وسعت زیادی داشت و بصورت حسینیه بود.
کد خبر: ۴۵۹۴۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۳

شهدای یگان ویژه،
برادرم علی، هیچ وقت در انجام واجبات دینی تنبلی و کسالت از خود نشان نمی داد و مقید بود به انجام احکام واجب دین بود. هیچ وقت اعمال حرام انجام نداده و کارهایی که خلاف شرع و احکام دین بود را نفی می کرد
کد خبر: ۴۵۹۳۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۳

خاطرات شهید مفقود الپیکر؛ "سیدمحمدرضا آقا میری" به نقل از مادر ایشان
شهید آقامیری قبل از شهادت خواب دیده بود که سواری بر اسب آمده است؛ به دنبال اسب می دود، ولی آن آقا به او می گوید که 2 روز دیگر نوبت تو هم می شود است و همان طور هم شد و بعد از 2 روز به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۵۹۲۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۰

شهید محمد مشرقیان آرانی
شهید محمد مشرقیان آرانی، بيستم ارديبهشت 1348، در شهرستان آران و بیدگل چشم به جهان گشود. پدرش نوروز، کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. هشتم تير 1366، در سردشت بر اثر اصابت گلوله توسط نیروهای عراقی شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده محمد هلال بن علی (ع) زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۵۹۲۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۰

شهدای یگان ویژه، شهید یونس میرزایی
صبح روزی که می خواست به جبهه برود به من گفت: بچه ها را از خواب بیدار نکن که دیدن آنها مانع رفتن من نشود. خداحافظی کرد و رفت و برای آخرین بار ما او را دیدیم
کد خبر: ۴۵۹۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۰

شهدای یگان ویژه،خاطره ای از شهید اسماعیل قاضوی دوزین
در آن زمان ما بچه محصل بودیم و جثه کوچکی داشتیم. بعضی ها به شوخی یا جدی با لحن آمیخته به عافیت طلبی به ما گفتند: جنگیدن جثه و هیکل می خواهد، اگر جنگ تن به تن شد در برابر سربازان قوی هیکل عراقی با این جثه ضعیف می خواهید چه کار کنید
کد خبر: ۴۵۹۲۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۰