بازگشت پیکر از اسارت ۱۵ سال پس از شهادت/ناگفته هایی از آزاده شهید «سید حبیبالله نیری» به روایت همسر
یک سال و چهار ماه زندگی مشترک
همسر شهید «سید حبیبالله نیری» در گفتوگو با خبرنگار نوید شاهد، با بیان اینکه شهید پسر خاله اش بوده است، تعریف کرد: سید حبیبالله متولد سال 1343 بود و در صنایع مخابرات کار میکرد. من 13 سالم بود و سید حبیبالله 21 سال داشت که با هم ازدواج کردیم. زندگی مشترک ما یک سال و چهار ماه به طول انجامید که حاصل آن یک دختر است. یک سال بعد از ازدواج به عنوان نیروی داوطلب پایگاه بسیج محل کارش عازم جبهه شد و دیگر برنگشت. البته این اولین بار نبود که به جبهه میرفت و پیشتر هم عازم منطقه شده بود. در اعزامهای قبلی هم سابقه مجروحیت داشت که دقیقا" اطلاع از جزئیات آن ندارم. فقط میدانم که به اشتباه او را برای درمان به یزد بردند.
سید حبیبالله آسمانی شد
قاضی در ادامه صحبتهایش درباره اینکه همسرش چگونه اسیر شده است، گفت: او در عملیات کربلای 4 مجروح میشود و به شدت آسیب میبیند. اما کسی خبر دقیقی از او نداشت و تا مدتها نمیدانستیم او شهید شده یا در اسارت به سر میبرد. رژیم بعث وحشیانه با اسیران رفتار کرد و از هیچ آزار و اذیتی دریغ نکرد. انگار که از انسانیت بویی نبرده بودند. دوران بی خبری از سید حبیبالله شش سال طول کشید تا اینکه متوجه شدیم دهم مردادماه سال 65 او را به اسارت بردهاند. سید حبیبالله در دوران اسارت سختیهای بسیاری را متحمل شد که من بعدها از طریق دوستانش متوجه این مسائل شدم.
او درباره شهادت همسرش بیان کرد: در عملیات کربلای 4 پای چپ سید حبیبالله به دلیل اصابت تیر زخمی میشود. با دیگر همرزمانش در یک نفربر ارتش که وضعیت خوبی هم نداشته و تعداد زیادی زخمی را سوار آن کرده بودند به عراق منتقل میشود. در آن شرایط زخم پای سید حبیبالله که ظاهرا" عفونت داشته چرک میکند و در بیمارستان پای او را قطع میکنند. سید حبیبالله روزهای سخت اسارت را میگذراند تا اینکه چند وقت بعد دوباره زخم پا چرک میکند و عفونت وارد خونش میشود. او را برای عمل جراحی به بیمارستان منتقل میکنند که خونریزی بند نمیآيد. خونریزی بی وقفه باعث شد که او در همان اتاق عمل تمام کند و 16 فروردین ماه 66 به شهادت برسد. این اطلاعات توضیحات پزشک معالج بیمارستان «صلاحالدین ایوبی» شهر بغداد بود که به دست ما رسید.
یوسف گمگشته به کنعان بازگشت
مزار شهید نیری چند سالی در خاک عراق بوده است تا اینکه پیکر پاکش در سال 81 به ایران بازگشت. همسر شهید در این باره روایت کرد: 15 سال بعد از شهادت سید حبیبالله پیکر شهید همراه با 300 شهید دیگر به کشور برگشت. امروز آرامگاه شهید در گلزار شهدای شهر شیراز قرار دارد.
قاضی درباره اولین چیزی که بعد از شنیدن نام شهید نیری در ذهن او نقش میبندد، گفت: اسارت، مظلومیت و گمنامی؛ اولین چیزهایی هستند که بعد از شنیدن نام شهید نیری در ذهنم نقش میبندد. او سابقه جانبازی و اسارت را داشت که در نهایت هم در دوران اسارت به شهادت رسید. حتی چند وقتی مفقودالاثر بود و هیچکس خبری از او نداشت. تا اینکه بالاخره خبرهایی از او رسید که متوجه شدیم او اسیر شده است. مظلومیت اسیران هیچوقت از یاد نمیرود.
باید ایثارگریها ماندگار شود
همسر شهید نیری ترویج فرهنگ ایثار و شهادت را ضروری دانست و در این باره گفت: باید ایثارگریها ماندگار شود تا در گذر زمان از یاد نرود. نسل جوان باید بدانند که برای حفظ این آب و خاک چه از خودگذشتگیهایی صورت گرفته است. در هشت سال دفاع مقدس تجلی فرهنگ ایثار و شهادت را در میان ایثارگران میشد تماشا کرد.
انتهای پیام /