بابا ی بهشتی
شنبه, ۰۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۵۳
بابا ی بهشتی
بابای خوبم
دیشب توی خواب
دادم به دستت
یک کاسه ی آب
یک شاخه گل بود
در کاسه ی آب
نوشیدی آن را
در نور مهتاب
بر گونه ی من
یک بوسه دادی
پر شد دو چشمم
از اشک شادی
دادی به دستم
یک سیب خوشبو
با مهربانی
خندان و خشرو
نام خدا را
بر آن نوشتی
مادر به من گفت :
تو در بهشتی
جای تو خیلی
در خانه خالیست
مادر به من گفت :
((بابا بهشتی ست))!
منبع : کتاب بابا تفنگ دارد/ نویسنده : نوشین نوری
|
نظر شما