بررسي جامعه شناسي مشكلات جانبازان تركيبي شهرستان هاي بروجن و شهركرد
يکشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۰۷:۱۰
هدف اساسي در اين تحقيق، بررسي ميزان مشكلات اجتماعي، اقتصادي و شغلي جانبازان تركيبي در شهرستانهاي بروجن و شهركرد بوده است. در اين تحقيق، از دو روش پيمايشي و اسنادي استفاده شده است كه در روش پيمايشي از پرسش نامه به عنوان
عمده ترين تكنيك جمع آوري داده ها استفاده شد و در روش اسنادي از اطلاعات ثانويه كه همان مراجعه به اسناد و مدارك و نشريات آماري موجود است، استفاده گرديد. به همين منظور، دو گروه 40 نفري از جانبازان دو شهرستان مذكور انتخاب شدند و پرسش نامه اي شامل 20 سؤال بسته در اختيار آنها قرارگرفت كه پس از تكميل پرسش نامه ها و تجزيه و تحليل داده ها، با استفاده از آماره هاي تحليل واريانس و ضريب همبستگي پيرسون، نتايج حاصل از فرضيات پنجگانه در اين تحقيق به دست آمد.
در فرضية اول به رابطه بين ميزان مشكلات اجتماعي اقتصادي و تحصيلات جانبازان پرداخته شد كه رابطه معناداري به دست آمد؛ يعني افرادي كه داراي تحصيلات بالايي بوده-اند، از لحاظ دارا بودن مشكلات اختلاف زيادي با افراد با سطح سواد پايين داشته اند. فرضية دوم به رابطه بين درصد جانبازي و ميزان مشكلات اجتماعي- اقتصادي پرداخته است كه معنادار و رابطة بين آنها مثبت بوده است؛ يعني هر چه درصد جانبازي جانبازان مورد مطالعه بيشتر بوده، به همان اندازه بر مشكلات آنها افزوده شده است. فرضيه سوم رابطه بين انسجام اجتماعي (احترام به جانبازان) با ميزان مشكلات اجتماعي و اقتصادي نيز تأييد شده است و رابطه بين آنها منفي بوده است؛ يعني هر چه همبستگي انسجام اجتماعي و ميزان احترام به جانبازان بيشتر شود، به همان ميزان مشكلات آنان كاهش پيدا مي كند. فرضيه چهارم: رابطه بين نوع منزل مسكوني و ميزان مشكلات اجتماعي و اقتصادي جانبازان را نشان مي دهد و تأييد نمي شود؛ يعني جانبازان متناسب با نوع منزل مسكوني از ميزان مشكلات يكساني برخوردارند. فرضيه پنجم: رابطه بين رضايت از بنياد و ميزان مشكلات اقتصادي و اجتماعي را نشان مي دهد وتأييد مي شود؛ يعني رابطه بين آنها معكوس است؛ بنابراين هر چه ميزان رضايت از بنياد بيشتر باشد، به همان اندازه ميزان مشكلات كاهش پيدا مي كند.
چكيده
هدف اساسي در اين تحقيق، بررسي ميزان مشكلات اجتماعي، اقتصادي و شغلي جانبازان تركيبي در شهرستانهاي بروجن و شهركرد بوده است. در اين تحقيق، از دو روش پيمايشي و اسنادي استفاده شده است كه در روش پيمايشي از پرسش نامه به عنوان
عمده ترين تكنيك جمع آوري داده ها استفاده شد و در روش اسنادي از اطلاعات ثانويه كه همان مراجعه به اسناد و مدارك و نشريات آماري موجود است، استفاده گرديد. به همين منظور، دو گروه 40 نفري از جانبازان دو شهرستان مذكور انتخاب شدند و پرسش نامه اي شامل 20 سؤال بسته در اختيار آنها قرارگرفت كه پس از تكميل پرسش نامه ها و تجزيه و تحليل داده ها، با استفاده از آماره هاي تحليل واريانس و ضريب همبستگي پيرسون، نتايج حاصل از فرضيات پنجگانه در اين تحقيق به دست آمد.
در فرضية اول به رابطه بين ميزان مشكلات اجتماعي اقتصادي و تحصيلات جانبازان پرداخته شد كه رابطه معناداري به دست آمد؛ يعني افرادي كه داراي تحصيلات بالايي بوده-اند، از لحاظ دارا بودن مشكلات اختلاف زيادي با افراد با سطح سواد پايين داشته اند. فرضية دوم به رابطه بين درصد جانبازي و ميزان مشكلات اجتماعي- اقتصادي پرداخته است كه معنادار و رابطة بين آنها مثبت بوده است؛ يعني هر چه درصد جانبازي جانبازان مورد مطالعه بيشتر بوده، به همان اندازه بر مشكلات آنها افزوده شده است. فرضيه سوم رابطه بين انسجام اجتماعي (احترام به جانبازان) با ميزان مشكلات اجتماعي و اقتصادي نيز تأييد شده است و رابطه بين آنها منفي بوده است؛ يعني هر چه همبستگي انسجام اجتماعي و ميزان احترام به جانبازان بيشتر شود، به همان ميزان مشكلات آنان كاهش پيدا مي كند. فرضيه چهارم: رابطه بين نوع منزل مسكوني و ميزان مشكلات اجتماعي و اقتصادي جانبازان را نشان مي دهد و تأييد نمي شود؛ يعني جانبازان متناسب با نوع منزل مسكوني از ميزان مشكلات يكساني برخوردارند. فرضيه پنجم: رابطه بين رضايت از بنياد و ميزان مشكلات اقتصادي و اجتماعي را نشان مي دهد وتأييد مي شود؛ يعني رابطه بين آنها معكوس است؛ بنابراين هر چه ميزان رضايت از بنياد بيشتر باشد، به همان اندازه ميزان مشكلات كاهش پيدا مي كند.
مقدمه:
از حوادث سه دهة گذشته ايران، دو رويداد مهم را مي توان نام برد: يكي پديده انقلاب اسلامي و ديگري جنگ تحميلي . در هر دو اين پديده ها نيروهايي چند از انسانها درگير بودند كه هزينه هاي زيادي، از جمله مادي و معنوي را متحمل شدند. گروه هايي از اين انسانها را با عنوان «جانباز» مي شناسند. جانباز عنوان ايثارگراني است كه در جريان هر دو پديده اجتماعي در ايران، به اختلالات و نقصهاي عارضي جسمي و رواني دچار شدند و در نتيجه، در روند زندگي فردي و اجتماعي با محدوديتهايي مواجه گرديدند .اين قشر به منظور حمايت از استمرار حركت حماسي و فرهنگي و عقيدتي آنان و جبران محدوديتهاي ناشي از نقصها و اختلالات عارضي، تحت پوشش بنياد شهيد و جانبازان قرار گرفته يا بر اساس اصولي قرار مي گيرند. اين مفهوم چون براي گروهي از افراد به كار مي رود كه داراي فعاليتهاي ديني نيز هستند، بنابراين داراي بار ارزشي است كه به فرد «معلول جنگي» نيز اطلاق مي شود. در حال حاضر، معلول را فردي مي دانند كه توانايي كمتر از حد طبيعي (بهنجار) با يك نارسايي كالبد شناختي يا كنشي را داراست و در نتيجه براي او رقابت با همسالان خود مشكل است.
اما عامل معلوليت چيست؟ در تعريف معلوليت عوامل مادرزادي، حوادث و غيره مهم هستند، اما جانباز فردي است كه در نتيجه يك عمل ارادي در راه آرمانهايي مشخص معلول شده است. در اين تحقيق، منظور از جانبازان تركيبي ،جانبازاني هستند كه داراي يك يا چند نوع جانبازي هستند و صرفا نوع خاصي از جانبازان ،مانند جانبازان شيميايي را شامل نمي شود. ضايعات ايجاد شده در جانباز عملكرد وي را تحت تأثير قرار مي دهد و مشكلات خاصي را براي آنان ايجاد مي كند. به نسبت اين مشكلات بايد راهها و روشهاي و نهادهاي مختلف درگير حل مسائل جانبازان باشند، بخصوص هر نهادي بايد از بازخورد عمل خود و از شيوه و كيفيت خدماتي كه ارائه مي دهد، با خبر باشد. به همين علت، چون مشكلات جانبازان متعدد است، بنابراين براي حل و بررسي آنها يك فعاليت بين رشته اي نياز است. هركدام از اين مشكلات نيازمند بررسي و تحليل دقيقي براي ارائه تصوير درست از مشكلات و همچنين حل آنان است. در اين بررسي به تعدادي از مشكلات جانبازان؛ يعني مشكلات اقتصادي و اجتماعي آنها پرداخته شده است. بررسي اين مشكلات از ديدگاه هاي مختلفي اعم از روان شناختي، روان شناسي اجتماعي و جامعه شناسي قابل بررسي است كه هر كدام تصويري متفاوت از نحوه گذراندن زندگي جانبازان ارائه مي دهد.
بيان مسأله
بعد از هر جنگي كه بين دو كشور اتفاق مي افتد، تعدادي از جمعيت آن كشورها مجروح باقي مي مانند، تعدادي شهيد مي شوند و گروهي نيز اسير مي گردند. بعد از جنگ نحوه برخورد با اين سه گروه در هر جامعه اي نشانه حقانيت راهي است كه آن كشور در ادامه جنگ داشته است. بنابراين، هر كشوري وقتي جنگ را تمام كرد، توجه ويژه اي به بازماندگان از جنگ دارد، مگر آنكه حكومت وقت تغيير كند. اكثر كشورهايي كه در جنگ بوده اند، مانند روسيه ، انگليس ، فرانسه و ... طي جنگهاي اول و دوم در اين زمينه تجربه داشته اند. در ايران نيز بعد از جنگ به نيروهاي درگير جنگ توجه خاصي شده است. ابتدا براي كمك به بازماندگان شهدا در قالب سازماني به نام بنياد شهيد و جانبازان و به جانبازان در قالب بنياد جانبازان خدماتي ارائه گرديد. اما آسيبهايي كه اين گروه از جنگ ديده بودند، با سطح خدماتي كه به آنها ارائه مي شد، همخواني نداشت. همين امر باعث نارضايتي آنان را فراهم مي آورد؛ چنانكه در گزارشي در تاريخ 23شهريور 1384 از قول سايت شهيد آويني آمده كه هم اكنون در مشهد 35 مورد از منازل جانبازان به علت بدهي توسط بانك تجارت به حراج گذاشته است كه اين تعداد در سطح استان به حدود 140مورد مي رسد . بيش از 80 نفر از جانبازان شيميايي اعصاب و روان مشهد در همين تاريخ به وضعيت نا مناسب خود در مقابل بنياد جانبازان اعتراض دارند . در تاريخ شنبه 2خرداد 1383به نقل از روزنامه شرق شماره 195 از قول سعيد اركان زاده يزدي مي نويسد: هفته گذشته جانبازان شهرك هاي قائمه لاوان و چهار منطقه غرب و شمال تهران درحياط حسينيه اي واقع در خيابان پروين، محله تهرانپارس جمع شدند تا مشكلات خود را كه عمومآ رفاهي، درماني، مسكن و معوقه هاي آنان است، در ميان گذارند. دبير هيأت جانبازان و معلولان شهرستان گنبد كاووس نيز مطرح كرده است كه يكي از مشكلات اساسي جانبازان و معلولان اين شهرستان نداشتن وسايل تفريحي و سالن ورزشي است. همچنين جانبازان در مصاحبه با مجله جوان شنبه 19 شهريور 1384، شماره 1838، سال هفتم مي گويند مشكلاتي همچون مشكل مسكن، هزينه درمان، نداشتن امكانات رفاهي و زندگي دارند. همين موارد بيانگر آن است كه جانبازان مشكلات متعددي دارند . در اين تحقيق به مشكلات جانبازان در دو شهرستان شهركرد و بروجن مي پردازيم و به دنبال پاسخ به اين سؤال هستيم كه علل اجتماعي اين مشكلات در چيست؟
اهميت و ضرورت مسأله:
واقعيت اين است كه گروهي در اين جامعه براي دفاع از كشور و دين و انقلاب جان خود را به خطر انداخته و در نتيجه داراي نقايص جسمي متعددي شده اند. بررسي مشكلات اين افراد براي رسيدگي زودتر و دقيقتر لازم است، چرا كه وقتي مي خواهيم مشكلي را شناسايي كنيم، ابتدا بايد تصوير درستي از مسائل و مشكلات داشته باشيم، سپس راهكارهايي را پيدا نماييم. درباره جانبازان نيز وضع به همين شكل است. اين مسأله مي طلبد كه درباره جانبازان تحقيقات متعددي انجام شود و مسائل و مشكلات آنان را براي برنامه ريزان مشخص كرد تا در مورد مشكلات آنان تصميم گيري شود.
اهداف تحقيق
هدف كلي اين تحقيق تبيين جامعه شناسي مشكلات جانبازان تركيبي استان چهارمحال و بختياري است .
اهداف جزئي آن عبارتند از :
تعيين ويژگي هاي جانبازان؛
تعيين وضعيت خانواده جانبازان؛
تبيين ميزان مشكلات جانبازان؛
تعيين عوامل مؤثر بر مشكلات جانبازان.
فرضيه هاي تحقيق
1-بين سطح تحصيلات جانبازان و ميزان مشكلات آنان رابطه وجود دارد.
2-بين درصد جانبازي و ميزان مشكلات جانبازان همبستگي وجود دارد.
3-بين ميزان انسجام اجتماعي و ميزان مشكلات جانبازان همبستگي وجود دارد.
4-مشكلات جانبازان بر اساس نوع منزل مسكوني متفاوت است.
5-بين رضايت از بنياد و ميزان مشكلات جانبازان رابطه وجود دارد.
پيشينه تحقيق
در مورد جانبازان تحقيق هاي مختلف و در زمينه هاي مختلفي صورت گرفته است، اما در ميان اين پژوهش ها كمتر به مشكلات اجتماعي جانبازان پرداخته شده كه در ذيل به نمونه هايي از پژوهش هاي انجام شده اشاره شده است.
1- در تحقيقي امراله ابراهيمي و ديگران به بررسي رابطه شيوه هاي مقابله با استرس و حمايت اجتماعي با ميزان افسردگي جانبازان قطع نخاعي پرداخته اند .در اين پژوهش، رابطه شيوه هاي مقابله اي و كيفيت روابط اجتماعي با ميزان نشانه هاي افسردگي جانبازان قطع نخاعي بررسي شده است . نتايج نشان داد جانبازاني كه كمترين ميزان افسردگي را داشتند ، به طور معني داري از روشهاي موثر مقابله اي متمركز بر مسأله ، بويژه روشهاي روي آوردن به مذهب ، مقابله فعال ، برنامه ريزي، جستجوي حمايت اجتماعي و تفسير مثبت استفاده مي كردند.
2- عبدالمجيد بحرينيان و حسين برهاني به بررسي بهداشت روان در جمعي از جانبازان اعصاب و روان و همسران آنان در استان قم پرداخته اند . هدف اين مطالعه بررسي سلامت رواني و شيوع افسردگي در خانواده جانبازان جنگ تحميلي استان قم و همسران آنان بوده است. در اين مطالعه مقطعي دو پرسشنامه معتبر GHQ و Beck و يك پرسشنامه حاوي اطلاعات جمعيت شناختي روي 250 جانباز و همسر جانباز اجرا شد. در واقع 90 زوج بررسي شدند. نمونه ها از بين جانبازان اعصاب و روان استان قم كه داراي پرونده جانبازي بودند، به طور تصادفي انتخاب شدند. آزمون بك ميزان افسردگي جانبازان را 3/96% وميزان افسردگي همسرانشان را 9/88% نشان داد. آزمون GHQ 94/5 درصد جانبازان اعصاب و روان و 7/86 درصد همسرانشان را مشكوك به عدم سلامت روان معرفي مي كند . بر اساس نتايج حاصل از اين تحقيق اختلالات اضطرابي، انطباقي، و اختلال در روابط بين فردي در بين خانواده ها چشمگير بود.
3- مقايسه سازگاري اجتماعي و سلامت رواني جانبازان شاغل و غيرشاغل استان خوزستان، از ديگر پژوهش ها در مورد جانبازان است. تحقيق حاضر در پي آن است تا مشخص نمايد كه آيا بين جانبازان شاغل و غيرشاغل شهرستان ”اهواز” از لحاظ جنبه هاي مختلف سازگاري اجتماعي و سلامت رواني تفاوت وجود دارد يا خير. اين پژوهش از دو فرضيه اصلي و چند فرضيه فرعي تشكيل شده است كه فرضيه هاي اصلي عبارتند از: 1- جانبازان شاغل با درصدهاي مختلف، نسبت به جانبازان غيرشاغل با درصدهاي مختلف، از لحاظ جنبه هاي گوناگون سازگاري اجتماعي تفاوت هايي دارند؛ 2- جانبازان شاغل با درصدهاي مختلف، نسبت به جانبازان غيرشاغل با درصدهاي مختلف، از لحاظ زمينه هاي سلامت روان با هم تفاوت دارند. آزمودني هاي اين پژوهش متشكل از 240 نفر از جانبازان شاغل و غيرشاغل شهرستان اهواز بودند كه در چهار گروه (به نسبت درصد جانبازي) به روش تصادفي انتخاب شدند. اين گروه ها عبارت بودند از: زير 25درصد، 25درصد تا 39درصد، 40 درصد تا 49 درصد و 50 درصد به بالا. ابزارهاي اين پژوهش شامل آزمون سازگاري اجتماعي (S.A.S) و آزمون ”SCL 90-R” بود. اعتبار و پايايي اين آزمون ها از طريق روش هاي آماري همبستگي ”پيرسون” و روش ”تنصيف و آلفاي كرونباخ” به دست آمد.نتايج حاصل نشان داد كه به طور كلي بين گروه هاي شاغل و غيرشاغل جانبازان با درصدهاي مختلف از لحاظ زمينه هاي سازگاري اجتماعي و سلامت رواني و بين جانبازان شاغل از لحاظ سازگاري شغلي تفاوت معنا داري وجود ندارد.
4- بررسي مشكلات اشتغال جانبازان بالاي 25% در استان كرمان توسط يدالله قزويني در سال 1377انجام شد.اين مطالعه به بررسي مشكلات اشتغال جانبازان بالاي 25 درصد از كار افتاده در استان كرمان مي پردازد. پس از بررسيهاي مقدماتي چهار عامل به عنوان مشكلات اشتغال جانبازان شناسايي شده اند. اين عوامل شامل ضعف سيستم توان بخشي در بنياد مستضعفان و جانبازان، وجود قوانين و مقررات در خصوص جانبازان، ميزان و نوع تحصيلات و درصد و نوع جانبازي بوده است. نتايج حاصل از آزمون هاي آماري نشان داد كه به اعتقاد جانبازان ميزان و نوع تحصيلات و نوع درصد جانبازي بر اشتغال جانبازان استان كرمان مؤثر بوده است. اين تحقيقات جانبازان را در فرآيند كار در نظر نگرفته و فقط مشكلات به دست آوردن شغل را بررسي نموده است.
مشكل اجتماعي
تعريفي مطلق ، پايدار و فراگير درباره مسأله اجتماعي وجود ندارد، چرا كه امور اجتماعي كه در اطراف ما وجود دارند ممكن است از طرف بعضي از افراد و گروهها وسازمانها مسأله دار تلقي شوند، ولي مشكل اجتماعي قلمداد نشوند. بنابراين هر نوع تلقي از مسأله اجتماعي و همچنين تعريف آن بر اساس زمان ، مكان و موقعيت يا وضـعيتهاي خاص ، متــغير است. البته، اين تغيير پذيري و نسبيت مسائل اجتماعي نافي قانونمندي هاي حاكم بر فرآيند پيدايش و تحول آنها نيست(عبداللهي ، 1381 : 19). جامعه شناسان براي تـعريف مسأله اجتماعي معيارهايي مطرح كرده اند كه عبارتند از :
1) اختلاف ميان معيارهاي اجتماعي و واقعيت اجتماعي؛
2) منشأ اجتماعي داشتن مسأله اجتماعي(مرتون،1376 :19)؛
3)موقعيت (شرايط) غير مطلوب؛
4) قضاوت اكثريت مردم ؛
5) امكان تغيير و كنترل مسأله اجتماعي؛
6) اشتباه ، مشكل زا ، شايع و قابل تغيير بودن مسأله اجتماعي (لوزيك،1383: 25) ؛
7) اثر مستقيم و غير مستقيم داشتن ؛
8) واقعي بودن .
هر چند متناسب با اين معيارها ارائه تعريفي جامع از مسأله اجتماعي بعيد به نظر مي رسد، ضمن اينكه بايد توجه داشت اگر چه مسائل اجتماعي اشكال مختلفي به خود مي گيرند، اما همه اين اشكال در دو عنصر مهم مشتركند : يكي وضعيت اجتماعي عيني( objective) و ديگري تفسير ذهني ( subjective) از آن وضعيت اجتماعي. منظور از عينيت واقعي بودن ، مشهود بودن و قابليت اندازه گيري داشتن است ( لوزيك ، 1383 : 26 ) و به شرايط اجتماعي اشاره دارد كه ما از طريق رسانه ها يا از طريق تجارب روزانه خود و ساير طُرق از آن وضعيت آگاه مي شويم ، مانند افرادي كه فاقد مسكن هستند يا دختراني كه از خانه فرار كرده و يا افرادي كه دست به خود كشي مي زنند، اما عنصر ذهني مسأله اجتماعي به باورها و اعتقاداتي اشاره دارد كه وضعيت اجتماعي ويژه اي را براي جامعه يا بخشي از جامعه خطرناك مي داند و خواهان تغيير و يا اصلاح آن وضعيت است . اين همان ديدگاه سازه گرايانه ( construction) است كه با مسائل اجتماعي به عنوان ادراكات و معاني ذهني سرو كار دارد و آن را عبارت از شرايطي مي داند كه مشكل زا شناخته شده ، نياز به تغيير دارد(همان: 33). بنابراين، همان طور كه قبلاً اشاره شد، وضعيت هايي(همچون فقر و نژادگرايي نهادي) كه باعث رنجش فيزيكي و رواني بخش هايي از جامعه مي شود ( Eitzen,1992 : 3) . اين وضعيتها در صورتي مسأله تلقي مي شوند كه حداقل بخشي از جامعه معتقد به اين باشند كه اين وضعيت ها كيفيت زندگي آنها را كاهش داده است . در نتيجه از طريق تركيب عناصر ذهني و عيني به اين تعريف از مسأله اجتماعي مي رسيم كه مسأله اجتماعي به وضعيت اجتماعي گفته مي شود كه بخشي از جامعه آن را به نحو عيني يا ذهني در تعارض با ارزشها دانسته و براي اعضاي جامعه مضر و خطرناك قلمداد كرده است و بنابراين، به شكل سازمان يافته يا سازمان نايافته خواهان تغيير و اصلاح آن وضعيت اجتماعي، باشند. مكاتب متعددي در حوزه جامعه شناسي مشكلات اجتماعي در زمينه علل شكل گيري و راه حل مسأله اجتماعي ،مباحث متعددي مطرح كرده اند كه اين امر بحثي در حوزه تخصصي را مي طلبد.
مشكلات اقتصادي
يكي از مهمترين مشكلاتي كه معمولا افراد در زندگي با او روبه رو مي شوند، مشكلات اقتصادي است. اقتصاد مسأله اي است كه با مسائل ديگر اجتماعي، در رابطه است. اولين متفكران مركانتيسم ها بودند كه اعتقاد داشتند ثروت هر كشور برابر با مجموع پولي است كه آن كشور داراست (اسملسر، 1376: 58). بعد از مركانتيسم ها، آدام اسميت بود كه براي افزايش ثروت، كار كردن براي دست يافتن به بازارهاي ممكن و هرچه گسترده تر را به منظور توزيع توليدات ضروري مي داند . سپس ماركس براي اقتصاد اهميت زيادي قائل شد و مي گفت: قوانين نظام اقتصادي را نمي توان جدا از شالوده اجتماعي آن درك كرد، زيرا قوانين اقتصادي در حكم بيان انتزاعي مناسبات اجتماعي هستند كه مشخص كننده يك شيوه توليد معين هستند؛ مثلا در نظام سرمايه داري توجيه كننده نمود اقتصادي اساسي بهره كشي همان شالوده اجتماعي است(آرون،1370: 159). دوركيم نيز از تأثير اقتصاد بر جامعه و فرد تصور خاصي داشت دور كيم تأثير اقتصاد بر جامعه را موجد شكل گيري انواع همبستگي مي داند؛ يعني جوامع از همبستگي مكانيكي كه اساس آن بر تشابه است، به همبستگي ارگانيكي كه اساس آن تفاوت و قرارداد است، مي رسند (آرون: 1370: 365).از ديگر جامعه شناساني كه به رابطه بين اقتصاد و فعاليتهاي اقتصادي و انگيزه ها و اهداف فردي توجه كرده ، ماكس وبر است. او نيز معتقد است كه «مي توان ميان انواع خاصي از اعتقادات ديني و اخلاقيات روزمره كاري وجود گرايشهاي تركيبي گزينشي را مشاهده كرد. به يمن اين گرايشهاي تركيبي، جنبشهاي ديني بر تحول فرهنگ مادي تأثير گذاشته اند (بنديكس: 1382: 126). وبر نيز اقتصاد را براي افراد مهم مي دانست و روح سرمايه داري را در دنياي جديد همخوان با اخلاق پروتستان كه همان كار براي رفع گناه است، مي داند.امروزه نيز دانشمندان از تاثير اقتصاد بر افراد و زندگي آنان سخن مي گويند؛ حتي يكي از مهمترين آسيبهاي فردي و اجتماعي را كه همان فقر و بزهكاري است، در نتيجه عوامل اقتصادي مي دانند. فقر از مهمترين پيامدهاي اقتصاد است كه به آن مي توان «مشكل اقتصادي» گفت: فقر يعني محروميت از داشتن چيزهايي كه هر يك از اعضاي جامعه حق دارند آن را داشته باشند. به افرادي كه داراي چنين خصوصيتي هستند، فقير مي گويند. فقر يك واژه نسبي آماري است و با توجه به يك استاندارد جهاني تعيين مي شود؛ يعني ميانگين در آمد مالي كه يك اروپايي بايد در ماه داشته باشد تا بتواند يك حد پايه از توقعات خودش را در زندگي برآورده كند، فقر او را نشان مي دهد. فقر را معمولا برآورده نشدن نيازهاي اساسي بشر به حد كفايت تعريف كرده اند. بر اساس استانداردهاي بين المللي فقير به كساني گفته مي شود كه داراي سرانه يك دلار در روز هستند و جمعيتي بالغ بر 2/1 ميليارد در جهان را در بر مي گيرد. آمار ارايه شده از سوي مركز آمار ايران نشان مي دهد كه 6/14 درصد جمعيت شهرنشين و 8/16 درصد از ساكنان روستاهاي ايران در فقر مطلق زندگي مي كنند(ستوده: 1384: 95). اخبار مربوط به فقر در ايران قابل تأمل است. هزينه زندگي در ايران در 20 سال گذشته 100 برابر شده است، در حالي كه دستمزدها 55 برابر افزايش يافته است. بر اين اساس و بر اساس خط فقري كه بانك مركزي اعلام كرد، هركس درآمدش كمتر از 185 هزار تومان باشد، فقير محسوب مي شود. 15% جمعيت ايران از فقر مطلق و 45 درصد از فقر نسبي رنج مي برند.جمعيت زير خط فقر در ايران از حدود 47% در سال ،1979، به 19 درصد كاهش يافته است، اما 10 ميليون ايراني در فقر مطلق هستند. 7 ميليون متولدين كشور زير خط فقر هستند. در همين مدت فاصله بين افراد پر درآمد و كم درآمد جامعه 20 برابر شده است (جدائي: 1383: 82).
روش شناسي تحقيق
تحقيق حاضر به روش پيمايش(Survey study)، در مقطع زماني 1387 و در شهرستان هاي بروجن و شهر كرد صورت گرفته است. جامعه آماري تحقيق، كليه جانبازان تركيبي شهرستان هاي بروجن و شهركرد بودند كه اطلاع دقيق از آن به دست نيامد. نمونه انتخابي به روش نمونه¬گيري گلوله برفي و با حجمي معادل 80 نفر و از طريق فرمول كوكران تعيين شد.
داده¬هاي تحقيق و ابزارهاي گردآوري آنها
دادههاي مورد نياز تحقيق از طريق پرسشنامه و مراجعه به اسناد جمعآوري گرديد. طراحي پرسشنامه بر اساس مباني نظري صورت گرفت. به منظور اطمينان از روايي(validity)، پرسشنامه طراحي شده قبل از تكميل بر اساس نظرات چند تن از اساتيد صاحبنظر دانشگاه اصلاح گرديد و براي حصول اعتبار (Reliability) نيز با انجام Pre-test و تكميل آن در نمونهاي مقدماتي به حجم 30 نفر، با انجام آزمون آلفاي كرونباخ به اصلاح نهايي گويه¬ها اقدام گرديد.متغير وابسته تحقيق ميزان مشكلات اجتماعي و اقتصادي جانبازان و متغيرهاي مستقل تحقيق نيز مشتمل بر انسجام اجتماعي ، نوع منزل، تحصيلات، درصد جانبازي و رضايت از بنياد هستند كه گزينش اين متغيرها و انتخاب گويههاي مربوطه براي سنجش آنها بر اساس مباني نظري، بررسي منابع موجود و مطالعات انجام شده صورت گرفته است. جدول شماره (1) گويههاي نهايي هركدام از متغيرها را پس از انجام pre-test و اجراي آزمون آلفاي كرونباخ نشان ميدهد.
متغيرهاي تحقيق، گويه¬هاي مربوطه و نحوه شاخص¬سازي بر اساس آنها
بهمنظور پردازش داده ها و تهيه شاخص هاي مناسب براي اجراي مدل هاي آماري مورد نظر، براي هركدام از متغيرهاي مستقل فوق «شاخصي تركيبي» محاسبه شد. براي اين منظور پس از يكدست كردن گويه¬ها (recode كردن گويه¬هاي با جهت مخالف)،گويه هاي مربوط به هر متغير وارد مدل آماري «تجزيه به مؤلفه هاي اصلي» (PCA) شده ، عناصر مربوط به بردار ويژة متناظر با بزرگترين مقدار ويژة ماتريس همبستگي دروني آنها به عنوان ضرايب وزني گويه ها استخراج گرديد. با ضرب نمودن هرگويه در ضريب وزني مربوطه و سپس جمع گويه هاي موزون، شاخص تركيبي (CI: Composed Index) مورد نظر به دست آمد. به اين ترتيب، داده هاي مورد نياز براي اجراي مدل هاي مورد نياز آماري، در مقياسي فاصله اي- نسبي به دست آمدند. به طور كلي، عمليات مربوط به اين مرحله، كه در هر مطالعه اي بعد از مرحله جمع آوري داده ها (data gathering) و قبل از مرحله تجزيه و تحليل داده ها (data analysis) انجام مي شود، علاوه بر خلاصه سازي اوليه و تهيه شاخص هايِ كميِ معنادار و قابل مقايسه، با ارتقاي مقياس داده ها از رتبه اي به فاصله اي- نسبي، باعث افزايش و ارتقاي كيفيت داده ها (data quality) شده ، به اين ترتيب امكان بهره گيري از تمامي روش هاي پارامتري ِ پيشرفتة آماري را براي تجزيه و تحليل آنها فراهم مي نمايد.
نظر شما