خاطره ای ناب از آزاده کرمانشاهی؛
«ذوالفقار طلوعی» آزاده کرمانشاهی گفت: «یک روز مسئولین اردوگاه اسرا را تهدید کردند. در جواب آنها یکی از اسرا بلند شد و در حالی که تیغ تیزی در دست داشت به فرمانده ی عراقی گفت: شما ما را به ضرب و شتم تهدید نکنید، اگر این دست ها برای شما بلوک بزنند، خودمان یکی یکی انگشتانمان را قطع می کنیم ...»
کد خبر: ۵۲۲۳۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۸
برگی از خاطرات شهید "ابوترابیفرد"؛
نوید شاهد- «ظرف آش مرا آورد تا آش را با قاشق به من بدهد و بخورم. گفتم: حاجآقا من سل دارم و اگر این کار را بکنید شما هم مریض میشوید. گفت: پسرم این سل که میگویی چیه؟ تو دکون باز کردی. اینجا که اصفهان نیست زرنگ بازی در آوردهای، میخوای غذای بیشتری بهتو بدهند که این دکون را باز کردهای؟ ...» ادامه این خاطره را همزمان با ولادت سید آزادگان، شهید "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" از این شهید بزرگوار در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۰۹۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۳
نوید شاهد - «یکی از دوستانم به نام علی سرداری در آسایشگاه شماره هفت بود. به سرم زد برای مدتی هم شده اتاقم را با یکی عوض کنم و برم آنجا. عراقیها به هیچ وجه موافقت نمیکردند، به همین دلیل خودم یک نفر را پیدا کرده و جابهجا شدم، ولی قضیه لو رفت و با عکسالعمل نیروهای بعثی مواجه شدم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات آزاده و جانباز "صفرعلی عالینژاد" است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۲۰۵۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۸
نوید شاهد - علي را از پيش ما برداشتند و با خود بردند. تپه اي درپيش بود و راه باريكي داشت تا از تپه رد شود. با نگاه هاي گوناگون و با چشم اشك بار به ما نگاه مي كرد. هميشه و هرگز اين نگاه را از ياد نمي برم. متنی که خواندید قسمتی از خاطره برادر شهید «علی درویژه» بود که تقدیم شما مخاطبان عزیز می گردد.
کد خبر: ۵۱۹۱۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۴
روایتی خواندنی از آزاده کرمانشاهی«جلیل زنگنه»؛
نوید شاهد- آزاده کرمانشاهی«جلیل زنگنه» می گوید: « یکی از همرزمانم در اردوگاه اذان گفت بعثی ها وقتی صدای او را شنیدند پیگیر شدند او را پیدا کنند اما همه ی ما ابراز بی اطلاعی کردیم در نهای همه را به صف کردند و به باد کتک گرفتند.»
کد خبر: ۵۱۸۰۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۸
خاطره ای خواندنی از دوران اسارت جانباز "محمد علی بابایی ریزوندی"؛
نوید شاهد- آزاده و جانباز 70 درصدکرمانشاهی "محمد علی بابایی ریزوندی"در روایتی می گوید:« اسمش یوسف بود، اما به خاطر انضباط و لفظ قلم حرف زدنش ما " جناب سرهنگ" صدایش می زدیم التماس می کرد به او جناب سرهنگ نگوییم تا اینکه یک روز در آسایشگاه باز شد و یک گله بعثی مسلح هجوم آوردند. فرمانده نعره زدسرهنگ یوسف بیا بیرون!...»
کد خبر: ۵۱۶۹۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۰
نوید شاهد - به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس شب خاطره«اسارت در تنگه ابوقریب» امشب بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد محمدرسول الله(ص) روستای یامچی زنجان برگزار می شود.
کد خبر: ۵۱۶۳۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۰۱
روایتی خواندنی از آزاده کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "فرهاد محمدی" آزاده کرمانشاهی می گوید: «یک روز برای صبحگاه آماده می شدیم که اتفاق عجیبی افتاده بود؛ پرچم عراق پایین کشیده شده بود و پرچم ایران در اهتزاز بود. بعثی ها بسیار ناراحت و عصبانی شدند. وقتی فهمیدند که کار کدام رزمنده ی ایرانی است او را به محوطه ی اردوگاه آوردند و آنقدر کتکش زدند تا به شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۱۶۰۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۳۰
نوید شاهد - محمدرضا فرجی از آزادگان سرافراز استان ایلام است که نزدیک به 10 سال دوران سخت اسارت را با امید به خدا و عشق به امام حسین(ع) گذرانده است. در ادامه مخاطبان عزیز را دعوت به شنیدن خاطره ای از این آزاده سرافراز با عنوان محرم در اسارت می نماییم.
کد خبر: ۵۱۵۶۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۵
روایتی خواندنی از جانباز و آزاده کرمانشاهی" علیرضا لطفی"؛
نوید شاهد - "علیرضا لطفی" جانباز و آزاده کرمانشاهی گفت: «از بی اعتنایی عراقی ها خسته شده بودیم تصمیم گرفتیم به نیروهای بعثی در بند حمله کنیم و این کار را هم کردیم، یک از آنها را به اسارت گرفتیم و این موضوع قوت قلبمان بود، اسیر بودیم و اسیر می گرفتیم.»
کد خبر: ۵۱۴۸۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۷
"حسین عزیزی" آزاده کرمانشاهی، می گوید: « وسایلمان را جمع کردیم و راهی شدیم. بیرون اردوگاه اتوبوسها منتظر بودند تا ما سوار شویم. باورمان نمیشد که این قدمها به سمت ایران میرود. سوار شدیم و اتوبوس حرکت کرد. کسی نگران تهدید و کتک عراقیها نبود. همه میتوانستیم به راحتی با بغل دستیمان صحبت کنیم و یا بیرون را نگاه کنیم.»
کد خبر: ۵۱۳۳۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
نوید شاهد - جانباز و آزاده سرافراز «علی اکبری» در گفتگویی اظهار داشت: «روز عاشورا نقطه شروع اسارتم بود و من با توسل به اسرای کربلا با تمام وجود بی صبرانه برای بازگشت به خاک وطنم لحظه شماری می کردم.» نوید شاهد علاقمندان را برای خواندن این مصاحبه دعوت می کند.
کد خبر: ۵۱۳۱۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۸
مدیر کل بنیادشهید و امور ایثارگران استان کرمانشاه:
مدیر کل بنیادشهید و امور ایثارگران استان کرمانشاه با گرامی داشت سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی، از ۲۶ مرداد به عنوان یک رور تاریخی، ارزشمند و ماندگار یاد کرد.
کد خبر: ۵۱۳۱۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۶
معرفی كتاب؛
نوید شاهد - کتاب «اردوگاههای ابری» خاطرات تعدادی از آزادگان سرافراز استان ایلام است که به قلم "نورالدین نوراللهی" نویسنده و شاعر توانمند استان، گردآوری و نوشته شده و توسط انتشارات سورههای عشق در سال ۱۳۹۹ به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۵۱۳۰۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۶
جانباز و آزاده سرافراز سیدربیع سیادتپور؛
نوید شاهد - جانباز و آزاده سرافراز «سیدربیع سیادتپور» در گفتگو با نوید شاهد سمنان میگوید: «تشنگی شدیدی بر ما غلبه کرده بود که ما را به یاد غربت آقا امام حسین (ع) و فرزندانش میانداخت، خاک را با دست کنار میزدیم و لبهایمان را که خشک شده بود داخل خاک میگذاشتیم تا رفع عطش شود.»
کد خبر: ۵۱۳۰۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۶
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان گیلانغرب:
نوید شاهد_ رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان گیلانغرب، گفت: آزادگان دلاور با الهام گرفتن از مکتب انسان ساز اسلام و پیروی از منش حضرت سیدالشهدا (ع) و درس گرفتن از زندگی انقلابی و حماسه ساز حضرت زینب کبری (س) توانستند دوران دشوار اسارت را پشت سرگذاشته و مقاومت و پایمردی را برتارک درخشان انقلاب اسلامی ثبت کنند.»
کد خبر: ۵۱۳۰۳۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۵
نوید شاهد- به مناسبت گرامیداشت 26 مرداد سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی توسط مسئولین شهرستان گیلانغرب از خانواده شهدای آزاده" مهدی دارائی و سیدکریم عباسپور" تجلیل به عمل آمد.
کد خبر: ۵۱۳۰۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۵
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمانشاه:
نوید شاهد_مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمانشاه در پیامی به مناسبت گرامیداشت 26 مرداد سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی آورده است: «آزادگان، رسولان انقلاب هستند.»
کد خبر: ۵۱۲۹۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۵
نویدشاهد- «شهدای غریب» عنوان اثری به قلم «عبدالمجيد رحمانيان» است که خاطراتی از شهدای آزاده را بازگو می کند. در قسمتی از این خاطرات آمده است:"روز دوم اسارتمان "رضا انصاری" از تشنگی شهيد شد. روز سوم اسارتمان "عزيز رضانيا"، آن قدر تشنه بود كه روی زمين افتاده بود. از سر انگشتانش خون بيرون ميزد، از بس روی زمين كشيده بود. بعثي ها او را بيرون بردند. ادامه خاطرات را در متن زیر می خوانید.
کد خبر: ۵۱۲۹۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۶
نوید شاهد - «چند نفر از کارکنان ایثارگران نیروی هوایی در قصر شیرین پیش من آمدند و گفتند: میخواهی با خانوادهات تلفنی صحبت کنی؟ پیشنهادی از این بهتر نمیشد لذا با کمال میل قبول کردم ...» ادامه این خاطره خواندنی از خلبان سرلشکر شهید "حسین لشگری" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۲۹۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۵