زندگی نامه شهید یوسف جعفر قلی
اگر روزی دیدی که کبوتر تیر خورده ای بر روی آسمان به پرواز درآمد و اگر قطره خونی بر روی خانمان چکید بدانید که من خونم را به حسین (ع) و فرزند خلفش خمینی هدیه کرده ام و این یک قطره خون را به عنوان یادگاری برای شما فرستاده ام.
کد خبر: ۴۵۴۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۷
زندگي نامه شهيد جلال جعفر محمدی
همسر شهيد: وی هر سال 3 ماه را در جبهه حضور پیدا میکردند. سالی که قرار بود فرزندمان متولد شود به اصرار من به جبهه نرفتند و من میدیدم که وی هر شب در نماز شب گریه میکنند و از خداوند پوزش می طلبند و طلب شهادت را در ماموریت بعدی دارند.
کد خبر: ۴۵۴۴۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۷
مصاحبه اختصاصی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید سید ابوالفضل حسینی
مادربزرگ مادریش می گفت ، مادر دست هات کو؟ ابوالفضل هم دست نداشت و تو هم دست نداری ... ننه کو دستهات بهم نشون بده ...
کد خبر: ۴۵۴۱۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۵
زندگینامه اميرعباس جعفرزاده
پدرشهيد: وقتی سوار کامیون شدم عباس 3 الی 4 مرتبه به بالای کامیون آمد و مرا بوسید انگار میدانست که دیگر مرا نمیبیند و بعد از آن اوبه عملیات رفت و به فیض شهادت نائل آمد
کد خبر: ۴۵۴۱۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۴
فرهنگ اعلام شهدای تهران بزرگ
کار تدوین فرهنگ اعلام شهدا از سال 1370 کلید خورد ،در کتاب فرهنگ اعلام، درباره هر شخص شهید، صدکلمه که گویای زندگی شهید باشد آورده شده است
کد خبر: ۴۵۴۰۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۴
شهیدان لطف اله و عباس کیانی
عباس کیانی اجگردی، دهم فروردين 1332، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود.و سرانجام سوم اسفند 1362 در سن 29 سالگی ، با سمت آر پی جی زن در پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت ترکش به سینه شهيد شد. لطف الله کیانی اجگردی، پنجم مرداد 1344، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود.بيستم مهر 1360 در سن 16 سالگی، با سمت تک تیرانداز در سردشت بر اثر اصابت گلوله توسط نیروهای عراقی شهيد شد.
کد خبر: ۴۵۳۹۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۳
وصيت نامه شهيد حسن جشني تهراني
پدر مهربانم پيامي داشتم که شما بايد در هيئت فاطمه (س) اعلام کنيد و آن اين است ، بگوئيد آقا حسين(ع) الان تنهاست و يار مي خواهد او نداي (هل من ناصر ينصرني) را سرداده و لبيک گو مي خواهد.
کد خبر: ۴۵۳۶۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۳
فردا،
فردا، مراسم سومین روز درگذشت پدر شهید حسن ربانی برگزار میشود.
کد خبر: ۴۵۳۶۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۹
زندگي نامه شهيد حسن جزيني
در گوشه ای از وصیتنامه شهيد حسن جزيني نوشته است "من که در زندگی به مستضعفان خدمتی نکرده ام امیدوارم که با مرگم گامی در راه پیروزی انقلاب که همان راه اسلام وکمک به مستضعفان است برداشته باشم."
کد خبر: ۴۵۳۶۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۰
شهيد داود جريده
زماني كه رفته بود به جبهه و ديگر ما از داود خبري نداشته بوديم من خيلي ناراحت بودم و رفتم به مسجد گفتم خدايا اگر اين بچه شهيد شده به زودي به ما خبرش را بده چون كه همه ناراحت ميباشند مخصوصاً پدر شهيد همين كه من از مسجد آمدم شب خوابيدم و در خواب ديدم كه يك دسته سينه زني خيلي بزرگ دارند
کد خبر: ۴۵۳۵۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۷
خاطراتي از شهيد حسین جریان
خواب دیدم حسین در منطقه است و من هم آنجا هستم و حسین از من طلب آب کرد و گفت پدر تشنهام آب میخواهم و آن موقع پدرم از خواب پریده است پدر این خواب را تعریف میکرد و اقوام با صدای بلند گریه میکردند حسین همانطور که تشنه لب شهید شد بعد از دوازده سال به خواب پدر آمده بود که طلب آب از پدر میکرده است
کد خبر: ۴۵۳۴۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۴
وصيت نامه شهید قاسم جراحیان
«پس از عرض سلام می خواستم بگویم از دوری شما رنج می برم ولی چون اینجا واجب تر است، این نوع رنج ها و سختی ها را هم تحمل می کنم. به ما در اینجا بسیار خوش می گذرد، البته نه از لحاظ لذت های مادی بلکه از لحاظ معنوی.
اینجا واقعاً یک دانشگاه است، شاید هم بیشتر از یک دانشگاه است چون ما همیشه در حال فراگیری هستیم. آن هم درسی که در هیچ دانشگاهی گفته نمی شود، هرچند که ما لیاقت یک چنین جایی را نداریم ولی بالاخره این سعادتی است که نصیب شده است؛ می دانم شما هم در یک دانشگاه دیگری هستید و در حال یاد گرفتن درس هایی که معلمتان امام کبیر و بزرگمان است.»
کد خبر: ۴۵۳۴۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۴
شهيد محمدرضا جديدي
شهيد محمدرضا جديدي در روز پانزدهم آبان سال 1367 در بيمارستان فرح و در شهر تهران پا به عرصه وجود گذاشت قبل تولد وي سه فرزند به دنيا آمده و مرده بودند لذا با تولد رضا مادر وي همان موقع ولادت نوزاد نذر كرد كه اي امام رضا اين پسر را برايم نگه دار نامش را رضا ميگذارم و هفت سال هم گدايش ميكنم و همين طور هم شد نيز موهاي وي را نذر امام رضا كرده بودند و برابرش پول به حرم مقدس حضرت رضا (ع) تقديم نمودند. از دوره ابتدايي در دبستان فرزانه برجندي تحصيل كرد و يك سال هم مردود شد و دوره راهنمايي را در مدرسه راهنمايي كمال وجودي به تحصيل پرداخت و سال سوم را ميخواند كه عازم جبهه نبرد حق عليه باطل شد. قبل از اينكه به جبهه برود به شهرستان ازنا و اليگودرز رفت و به كليه دوستان و اقوام فاميل سر ميزد و طلب حلاليت نمود همين طور بر در و ديوار مينوشت شهيد قلب تاريخ است پشت قاب عكسش نوشته است شهيد اين شهيد بزرگوار بر دلش وحي شده بود كه روزي به فيض شهادت نائل ميشود كه اين چنين يادگارهاي آتشين بر جاي گذاشت.
کد خبر: ۴۵۳۳۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۴
شهید حسن رضوانی
شهید معظم حسن رضوانی در سال 1344 در روستای توتکان از توابع بخش مرکزی شهرستان اردستان متولد شد. این شهید بزرگوار در لبیک به ندای خمینی کبیر(ره) به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام و سرانجام در سن 21 سالگی در تاریخ 15/تردیبهشت/65 در درگیری با دشمن بعثی در مریوان بر اثر اصابت ترکش به سر به درجه رفیع شهادت نائل گردیدو پیکر مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش در روستای توتکان به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۴۵۳۳۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۴
زندگي نامه شهيد موسي اندرآب دهي
شهيد موسي اندرآب دهي علاقه مند به مجالس مذهبي و نوحه خوان در اين مجالس بود و در كنار درس براي كمك به پدر مشغول كار و در منزل كمك مادر آشپزي و ... انجام مي داد
کد خبر: ۴۵۳۲۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۴
زندگي نامه شهید ولی اله اندامی
پدر شهيد ولي اله اندامي از دوران زندگي پسرش مي گويد و از زماني كه فرزندش از او خواست تا دوچرخه اش را بفروشد و مبلش را به حساب 100 امام (ره) واريز كند
کد خبر: ۴۵۳۱۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۳۱
شهيد انجيلي هميشه خود را مقيد به انجام فرائض ميدانست و هميشه در مراسم مذهبي و جماعات و نماز جمعه شركت ميكرد و به پدر و مادر خود احترام ميگذاشت و اين امر را جزء واجبات خود ميدانست ...
کد خبر: ۴۵۳۱۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۳۱
پدرشهیدان ذبیح اله و قنبرعلی بگدلی
شهید قنبرعلی بگدلی، پنجم مهر1337، در شهرستان فریدن چشم به جهان گشود.هشتم آذر 1360، در بستان بر اثر اصابت ترکش به سر شهيد شد.شهید ذبیح الله بگدلی،27/اردیبهشت/1342، در شهرستان فریدن چشم به جهان گشود.پنجم مهر1337، در شهرستان فریدن چشم به جهان گشود.نهم آذر 1360، در بستان بر اثر اصابت ترکش به گردن شهيد شد.
کد خبر: ۴۵۳۰۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۲۹
مصاحبه اختصاصی نوید شاهد سمنان از خانواده معظم شهید سید جواد طاهری
موقعی که خبر شهادتش رو دادند گفتم، شکر خدا شیر پاک خوردی پسرم . خدارو شکر که پسرم تو این راه رفت . من رو بردند هیئت حضرت ابوالفضل (ع) که شهیدها رو بیارند. چادرم رو بستم به کمرم و رفتم زیرتابوتش. گفتم، خداروشکر که من همچین بچه ای داشتم و پاک و طاهر تحویلش دادم .
کد خبر: ۴۵۲۹۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۲۹
وصيت نامه شهيد محمد اميني جزه
پدر شهيد به جهت اينکه فرزند ديگرش (برادر بزرگ شهيد ) در حال انجام خدمت سربازي در منطقه جنوب بود ، از اجازه دادن به شهيد (مهدي اميني جزه) جهت اعزام به مناطق جنگي و جبهه ممانعت مي نمود . شهيد مهدي اميني به فکر چاره مي افتد و نقشه اي طرح مي کند بر اين مبنا ، روزي ورقه اي به برادر کوچکترش محمدآقا مي دهد و مي گويد اين برگه اجازه نامه رفتن به اردوي مدرسه به کوه است ، بروه به مامان بده و از طرف من بگو امضاء کند تا به اردو بروم . مادر شهيد هم بي خبر از همه جا امضاء کرده و به او مي دهد . شهيد مهدي اميني نامه اي مي نويسد که من براي اعزام به جبهه مي روم و فردا صبح به قصد رفتن به کوه کيف و کتابهايش را روي پله گذارده و به پايگاه مالک اشتر عزيمت مي نمايد . پدر شهيد پس از اطلاع از عملکرد فرزندش اعتراضي نمي نمايد و اينگونه ابراز مي دارد که چونکه خودش رفته و راهش را شناخته مانع نمي شوم . شهيد پس از طي مرحله آموزشي به سقز اعزام مي گردد و 36 روز بعد به شهادت مي رسد در حاليکه هنوز برادر بزرگترش در منطقه حضور داشته و چندي بعد به شدت مجروح مي گردد . لازم به تذکر است که پدر شهيد تا سال 83 حتي 1 ريال و يا هيچ گونه کمک مادي و يا هر نوع ديگر از بنياد شهيد و متوليان امر دريافت نکرده بود و عقيده اي هم بر اين منوال نداشت تا اينکه بينايي چشمش را از دست داد و آنگاه به بنياد مراجعه نمود . البته پدر شهيد مرحوم شدند . اميد است متوليان و مدعيان پاسداري از خون شهدا در گفتارو رفتارشان صادق و با عمل افکارشان را تأييد نمايند .
کد خبر: ۴۵۲۶۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۲۵