نوید شاهد - خواهر شهید "موسی نصیریان" نقل میکند: «همسایهمان موسی را کنار حوضی دید و به او گفت: آقا موسی اینجا چهکار میکنی؟ بیا برو خونهتون ببین مادرت چقدر مهمون داره. موسی جواب میدهد: همه چیز رو میدونم. از دور همه رو دارم میبینم. شما بیاین جلوتر این حوض رو ببینین. این آب، آب کوثره. بیایین یک آبی به صورتتون بزنین تا تمام مریضیهاتون خوب بشه.» نوید شاهد سمنان در دوبخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۴۸۶۸۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۳
نوید شاهد - همرزم شهید" موسی نصیریان" نقل میکند: «شب عملیات کربلای پنج بود. هر کس در حال و هوای خودش بود. موسی در حال سجده بود. مدت زیادی طول کشید. رفتم بالای سرش. سرش را از روی سجادهاش بلند کرد. با چشمان سرخ و نمناک به دیوارهای حسینیه نگاه کرد و گفت ...» نوید شاهد سمنان در دوبخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۴۸۶۸۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۲
نوید شاهد - «محال است که ایشان زخمى شده باشد، حاجى شهید شده است. دخترم ناراحت شد، اما گفتم که به من الهام شده است ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید "محمد جعفرخانی" است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۸۶۸۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۱
نوید شاهد - به مناسبت فرارسیدن ماه محرم و ایام سوگواری اباعبداللهالحسین (ع)، کلیپ زیر روزهای اسارت آزادگان در این ایام را روایت میکند که نوید شاهد سمنان شما را به دیدن آن دعوت میکند.
کد خبر: ۴۸۶۸۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۱
نوید شاهد - «صبح روز عاشورای سال ۱۳۶۹ به چشم خود شفای برادران آزاده بیمار را میدیدم که با چشمانی پر از اشک در سوگ مولایمان حسین (ع) ایستادهبودند. آنها تا روز قبل به علت بیماری قادر نبودند روی پا بایستند ...» نوید شاهد سمنان شما را به خواندن جزئیات این خاطره دعوت میکند.
کد خبر: ۴۸۶۷۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۲
نوید شاهد - «شب تاسوعا فرا رسید و سینهزنی همچنان ادامه داشت. عراقیها با عده زیادی از افراد گارد حفاظت اردوگاه پشت پنجره اتاقها آمدند و هر چه فریاد زدند که سینه نزنید، کسی گوش نداد. ناگهان در اتاق باز شد و چند جلاد دائمی اردوگاه وارد شدند، ابتدا چند نفری را جدا کردند و در گوشهای از اتاق نشاندند. ناگهان با یک سوت، حدود پنجاه سرباز لخت باتوم به دست وارد شدند ...» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه جزئیات این خاطره دعوت میکند.
کد خبر: ۴۸۶۷۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۱
نوید شاهد - «روزی که عازم جبهه بود، پدرش در سفر بود و برای خداحافظی نتوانست او را ببیند. به من گفت: به پدرم بگوئید ناراحت نباشد... انشاءالله در حرم مطهر امام حسین(ع) همدیگر را خواهیم دید ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید "ابوالفضل خوئینی" است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۸۶۷۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۰
خاطراتی از شهید "سلیمان حسین زاده ویرانی"؛
نوید شاهد - همسر شهید "سلیمان حسین زاده ویرانی" در خاطراتش نقل میکند: «هر شب جمعه برنامه حرم رفتن ایشان تعطیل نمیشد و در معیت ایشان حرم امام رضا عليه السلام می رفتیم، زیارت و دعای کمیل برنامه هر هفته مان شده بود».
کد خبر: ۴۸۶۷۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۰
نوید شاهد - پدر شهید "حمیدرضا ناظریصوفی" نقل میکند: «برای دیدنش رفتم جبهه. وقتی برگشتم گرمسار به مادرش گفتم: این بچه دیگه برنمیگرده. خانمم گفت: یعنی چه؟ مگه تو علم غیب داری؟ گفتم: کسی رو که من توی آخرین برخورد دیدم و صحبتهاش رو با خدا شنیدم مطمئن شدم دیگه زنده برنمیگرده!» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، مروری بر خاطرات این شهید گرانقدر داشتهاست که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۸۶۷۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۰
نوید شاهد - پدر شهید"غلامرضا فولادیان" میگوید: «یک روز دوستش به خانه ما آمد. پرسیدم: چی شد که غلامرضا به اون دره رفت؟ گفت: فرمانده همه رو جمع کرد و خواست چند نفر داوطلب پیدا کنه که به اون دره برن. آخه هر کس که میرفت راه بازگشتی نبود. هیچ کس دستش رو بالا نبرد و فقط غلامرضا بود که گفت میره ...» نوید شاهد سمنان توجه شما را به خواندن خاطراتی از این شهید گرانقدر جلب میکند.
کد خبر: ۴۸۶۵۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۶
نوید شاهد - «پدر شهید عربیان هنگام خداحافظی با شهید بابایی، خم شد تا دست او را ببوسد. شهید بابایی میکوشید تا دست خود را بکشد و مانع شود؛ ولی موفق نشد. او از این حرکت ناراحت شد ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم سرلشکر خلبان شهید "عباس بابایی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۶۵۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۵
خاطراتی پیرامون واحد تخریب لشکر 41ثارالله:
نوید شاهد - بچه ها بعد از ورود به منطقهي دشمن، با يک قايق عراقي روبه رو شده و با خواندن آيهي وجعلنا خود را از چشم آن ها پنهان کرده بودند. بعد از عبور قايق عراقي، شناکنان تا پتروشيمي رفته و برگشته بودند. توضيحات و مشاهدات اين دو نفر در طرح ريزي عمليات به قرارگاه کمک کرد.
کد خبر: ۴۸۶۴۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۴
روایتی از " سودابه کارخانه ای" بانوی جانباز کرمانشاهی؛
نوید شاهد - " سودابه کارخانه ای " یک بانوی جانباز کرمانشاهی در بخشی از خاطرات بمباران هوایی جنگ هشت ساله دفاع مقدس می گوید:« ساعت 9 شب و 17 روز از بهار1364 می گذشت که انفجاری مهیب سقف را بر سرمان خراب کرد. تنها برادرم شهید و سه خواهر دیگرم مجروح شدند من که وضعیت بسیار بدی داشتم به بیمارستان طالقانی منتقل هفت روز تمام بی هوش بودم. چشم چپم را تخلیه کرده بودند...»
کد خبر: ۴۸۶۴۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۴
نوید شاهد خراسان جنوبی خاطره گویی همرزم شهید "محمدعلی حمامی" را منتشر می کند. او روز بیستم تیرماه 1345 در شهرستان خوسف متولد و در دوازدهم شهریور ماه 1365 در منطقه عملیاتی حاج عمران به فیض والای شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۶۴۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۵
نوید شاهد خراسان جنوبی خاطره گویی همرزمان شهید "علی کماچ خزاعی گسک" را منتشر می کند. وی روز بیستم شهریور ماه 1346 در روستای توتکری از توابع شهرستان درمیان متولد و روز دوازدهم شهریور ماه سال 1365 در منطقه حاج عمران به فیض شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۶۴۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۵
نوید شاهد خراسان جنوبی خاطره گویی خانواده شهید "علی کماچ خزاعی گسک" را منتشر می کند. وی روز بیستم شهریور ماه 1346 در روستای توتکری از توابع شهرستان درمیان متولد و روز دوازدهم شهریور ماه سال 1365 در منطقه حاج عمران به فیض شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۶۴۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۵
نوید شاهد خراسان جنوبی خاطرات از شهید "علی کماچ خزاعی گسک" را منتشر می کند. وی روز بیستم شهریور ماه 1346 در روستای توتکری از توابع شهرستان درمیان متولد و روز دوازدهم شهریور ماه سال 1365 در منطقه حاج عمران به فیض شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۶۴۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۵
نوید شاهد خراسان جنوبی مصاحبه و بیان خاطرات خانواده از شهید "علی کماچ خزاعی گسک" را منتشر می کند. وی روز بیستم شهریور ماه 1346 در روستای توتکری از توابع شهرستان درمیان متولد و روز دوازدهم شهریور ماه سال 1365 در منطقه حاج عمران به فیض شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۶۴۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۵
نوید شاهد - «در کمینهای طلائیه که رفت و آمد هر 24 ساعت یکبار ممکن بود، نیمههای شب 5-4 کیلومتر راه میآمد تا برسد به کمین و برای بچهها آب میآورد تا احساس تشنگی نکنند ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید "حجتالله صنعتکار آهنگریفرد" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۶۳۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۴
نوید شاهد - «عراقیها از ترس و وحشت عزاداریهای اسرا، روز قبل از تاسوعا به بهانه اینکه میخواهند به ما واکسن بزنند دارویی تزریق کردند که تا سه روز همه از پا درآمده بودیم. سردرد شدید، تهوع، بیحالی و خلاصه خیلی بهم ریخته شده بودیم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات آزاده و جانباز "صفرعلی عالینژاد" است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۸۶۳۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۳