نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات داد
نوید شاهد - مادر شهید "سیدخدابخش موسوی" در خاطره ای می گوید: « برای عروسی خدابخش 6 دست رختخواب خریده بودم. نگاهی به آنها کرد و گفت: این 6دست رختخواب برای چه کسی است؟ گفتم... » متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۸۲۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد - مادر شهید "سیدخدابخش موسوی" در خاطره ای می گوید: «دورانی که پسرانم کوچک بودند به شدت به آنها وابسته بودم و علاقه زیادی به آنها داشتم. روزی قرار شد پسر بزرگم به کمک یکی از خویشانم که مغازه میوه فروشی داشت برود که... » متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۸۲۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

شهید "حسین کهوری زیارتی " خطاب به دخترش؛
نوید شاهد - شهید "حسین کهوری زیارتی " از شهدای بندرعباس ، از پاسداران شجاع و دلاور هرمزگانی در دوران دفاع مقدس است که در مریوان در راه دفاع از خاک کشورمان جانش را هدیه نمود و به فیض شهادت نایل شد. یک خاطره به همین مناسبت از زبان فرزند این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می گردد.
کد خبر: ۴۸۸۱۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد - شهریور ماه تولد شهید "بهروز کامران درگیری" از شهدای بسیجی استان هرمزگان است به همین مناسبت، یک خاطره از زبان خواهر این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می‌گردد.
کد خبر: ۴۸۸۱۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد - شهید "اسماعیل شب خیز" از شهدای والامقام بندرلنگه در دوران دفاع مقدس است که درسي‌ام شهريور 1336 در روستاي بستانه از توابع این شهرستان متولد شد. به همین مناسبت یک خاطره از زبان همسر این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می گردد.
کد خبر: ۴۸۸۱۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد - «زمانی که مین واکسی برای آموزش، به دستم رسید، خم شدم، مین را زیر پایم گذاشتم و با نوک پا روی آن فشار آوردم. در یک لحظه صدای انفجار برخاست و به سرعت آموزشیار، دیگران را کنار زد تا خطر از آنان دور باشد ولی من همچنان با پا روی مین متلاشی شده ایستاده بودم ...» ادامه این خاطره از جانباز سرافراز "عمران ثقفی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۸۱۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

سرهنگ «امیرعباس آسمند» گفت: کتاب تاریخ شفاهی سرهنگ «علی‌مردان روستاد» از فرماندهان دوران دفاع مقدس استان کهگیلویه و بویراحمد با عنوان «پوتین‌های غنیمتی» منتشر شد.
کد خبر: ۴۸۸۱۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد - مادرشهید "محمدرضا صدرالهی" می‌گوید: «دور از چشم بچه‌ها نصيحتم می‌کرد و می‌گفت: مامان! شنیدم که زن اگه بدون اجازه شوهرش جایی بره یا به حرفش گوش نده در مقابل خدا مسئوله! اگه مواظب حجاب و حیای دخترات نباشی و بدجور برن توی جامعه بازم شما مسئولی!» نوید شاهد سمنان در دوبخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۸۱۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد - مادر شهید "محمدرضا صدرالهی" به نقل از هم‌رزمش می‌گوید: «تکیه‌اش به دیوار سنگر بود و زانوهایش به بغل. اصلاً متوجه آمدنم نشد؛ تا وقتی که کنارش نشستم. با پشت دست طوری که من متوجه نشوم اشک‌هایش را پاک کرد. گفتم: چی شده؟ خیلی گرفته‌ای! نگاهش را به بیرون سنگر روانه کرد و گفت: همه چیز واسم حل شده‌است الا مادرم. طاقت دوری منو نداره ...» نوید شاهد سمنان در دوبخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۸۱۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۹

گفتگو با بانوی کرمانشاهی که در پشت جبهه خدمت می‌کرد؛
نوید شاهد - "مهین گل بخش" از بانوان کرمانشاهی حامی پشت جبهه در جنگ تحمیلی است که آغاز فعالیتش را از مسجد آیت الله بروجردی آغاز کرده و می گوید: «مراسم دعا و زیارت عاشورا برای پیروزی سربازان اسلام برگزار می کردیم و خوشحال بودیم از اینکه اگر چه نمی توانیم به طور مستقیم در جنگ شرکت کنیم اما می توانیم با تلاشی هر چند اندک کمکی به سپاه اسلام کنیم.»
کد خبر: ۴۸۸۰۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۹

نوید شاهد - «دکتر گفت: این هم چشمش آسیب دیده و هم دستش؛ ما در اینجا کاری نمی‌توانیم بکنیم. به بیمارستان رازی انتقال بدهید. بعد از دو روز بستری شدن پرستار با ناراحتی گفت: پس دکتر کی می‌خواهد این‌ها را ببیند؟، فهمیدم در این ده روز هنوز دکتری بالای سرم نیامده است ...» ادامه این خاطره از جانباز "رستم قنبرلو" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۸۰۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۹

نويد شاهد - مادر«شهید رضا نوری » می گوید: بعد از شهادت یکی از اقوام، پسرم گفت ای کاش من هم شهید می شدم و مردم با این همه احترام مرا تشییع می کردند! او آرزوی شهادت داشت و معتقد بود شهدا نور چشمی مردم اند.
کد خبر: ۴۸۸۰۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۸

نوید شاهد - خواهر شهید "سیدرضا عرفانی" می‌گوید: «رفتارش طوری بود که همه را مجذوب خودش می‌کرد. شوخ طبع بود و چهره‌ای متبسم داشت. وقتی حرف می‌زد، موج لبخند بر لبانش جاری بود. چشمانش مثل الماس می‌درخشید ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، مروری بر خاطرات این شهید گرانقدر داشته‌است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۸۷۹۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۷

خاطراتی پیرامون شهید "عباس وصال"؛
نوید شاهد – سرگروهبان گفت: توی ارتش نمی شود چنین شوخی هایی کرد؛ می خواهید نماز بخوانید، بروید داخل محوطة پادگان. ما هم بلافاصله وضو گرفتیم و توی محوطه به نماز ایستادیم. همین موضوع، باعث شد تا نمازخانه ای در پادگان هوابُرد شیراز ساخته شود.
کد خبر: ۴۸۷۹۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۶

نوید شاهد - شهید "محمد طایی" وقتي وارد مهاباد شد، بلافاصله يکي از اتاق ها را به عنوان نماز خانه در نظر گرفت، خودش به عنوان امام جماعت ايستاد و اولين نماز جماعت را در سپاه مهاباد اقامه کرديم.
کد خبر: ۴۸۷۹۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۶

نوید شاهد - شهید "احمد نجمی فینی" از شهدای دانش آموز و بسیجی استان هرمزگان که در یکم شهريور 1333 در بخش فین از توابع شهرستان بندرعباس چشم به جهان گشود. به همین مناسبت، یک خاطره از زبان خواهر این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می‌گردد.
کد خبر: ۴۸۷۹۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۹

معرفی کتاب؛
نوید شاهد - «حیدری ایلامی» عنوان کتابی است کتاب مشتمل بر خاطرات کوتاهی از آیت الله شیخ عبدالرحمن حیدری ایلامی مبارز انقلابی چه در دوران قبل از انقلاب و چه بعد از آن به کوشش حجت اله آهمند و زینب شاهمرادیان گردآوری و نوشته شده است و توسط انتشارات سوره عشق و با همکاری اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس ایلام و سپاه پاسداران، کنگره سرداران و 3000 شهید استان ایلام در سال 1398 منتشر شده است.علاقمندان جهت مطالعه کتاب می توانند به اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و سپاه پاسداران مراجعه کنند.
کد خبر: ۴۸۷۸۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۵

نوید شاهد - «در روزهایی که آنجا بودم به هر ارتشی که می‌رسیدم سراغ محسن را از او می‌گرفتم. مشخصات محسن را روی پاکت‌های سیگار که از زمین پیدا می‌کردم می‌نوشتم و به دژبان‌ها و ارتشی‌ها می‌دادم. پُرسان پُرسان به قرارگاه سر پل کرخه رسیدم، جایی که محسن را آنجا دیده بودند ...» ادامه این خاطره از برادر جانباز "محسن حسن‌بیگی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۷۸۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۵

نوید شاهد - مادر شهید "محمد رهبری" نقل می‌کند: «محمد از جبهه با ما تماس گرفت؛ من سریع گوشی تلفن را از دست پدرش کشیدم و گفتم: محمد! کی برمی‌گردی؟ گفت: مادر! من فردا بر می‌گردم! فردا رسید و فرداها گذشت؛ اما از محمد هیچ خبری نشد. شب و روز کارم گریه کردن بود. سراغ همه آنهایی که از جبهه می‌آمدند، می‌رفتم.» نوید شاهد سمنان شما را به خواندن خاطره‌ای از مادر این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۷۷۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۴

نوید شاهد _ همسر شهید "جهانبخش قزاقی" نقل می‌کند: «بار آخری که همسرم می خواست به جبهه برود گویا شهادت اش برایش الهام شده بود از من خواست مراقب پسرمان باشم و او را به گونه ای تربیت کن که باعث افتخارمان باشد.»
کد خبر: ۴۸۷۷۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۴