شهیدی که پایش در بهشت جا مانده بود/ پیغام شهید به پیر جماران
بر همین اساس امسال نیز در همایش «بزرگداشت شهدای کارمند و تجلیل از خادمان شهدا و ایثارگران» از خانواده دو تن از شهیدان بنیاد شهید به نام های شهید علیرضا کافی و شهید امیرهوشنگ رسول زاده تجلیل به عمل آمد.
به بهانه بزرگداشت مقام این شهدا از سوی بنیاد شهید، به معرفی این دو شهید پرداخته ایم که در ادامه می خوانید:
جبهه به من روح تازه بخشید
شهید علیرضا کافی قره بابا، بسیجی نوجوانی است که در سن 19 سالگی به دلیل اصابت ترکش به سر و کتف به شهادت رسید.
شهید کافی سال 1348 دیده به جهان گشود و دوران کودکی طعم بی مادری را چشید. بهت از دست دادن مادر باعث شد این شهید تمایلی به درس خواندن نداشته باشد و پس از آن که دوره دبستان را به پایان رساند، نزد پدر در بنیاد شهید و امورایثارگران تهران مشغول به کار شد.
این شهید البته پس از حضور در جبهه به خانواده اش می گوید جبهه به من روح تازه بخشید و من آنجا تصمیم گرفتم که درس هم بخوانم. آدم بی سواد مانند کوری می ماند که جایی را نمی بیند.
شهید کافی چندین مرتبه برای حضور در جبهه اقدام کرد اما موفق نشد و در نهایت از سوی بنیاد شهید به جبهه اعزام شد. شهید علیرضا کافی در اعزام دوم در تاریخ 26/2/1367 در کردستان به شهادت رسید.
در بخشی از وصیت نامه شهید علیرضا کافی آمده است:
«پدرم دوست دارم که با لباس سفید به مزارم بیائی چونکه خداوند خواست این لیاقت را داشته باشم که شربت شهادت را نصیب من ناید که پیش مولایم اباعبدالله الحسین باشم. برادرم پیغام مرا بر پیر جماران برسان و به ایشان بگوئید رزمندگان اسلام هیچ گونه ظلم و ستم نمی پذیرند.»
باید تمام تنم وارد بهشت شود
شهید امیرهوشنگ رسول زاده دربندی قدی 15 خرداد 1336 در تهران دیده به جهان گشود. این شهید سال 1359 وارد بنیاد شهید شده و در تاریخ 19 بهمن 1361 برای نخستین بار از ناحیه کتف مجروح می شود. شهید رسول زاده فروردین 1362 ازدواج کرده و بهمن ماه 1364 پای راست خود را در جبهه از دست می دهد.
این شهید در 24 دی ماه سال 1365 مصادف با سالروز شهادت حضرت زهرا (س) در عملیات کربلای 5 به شهادت می رسید.
همسر شهید رسول زاده در خاطرات خود از این شهید می گوید: روزی شهید در یکی از عملیات ها پای خود را از دست داد و وقتی به منزل آمد به او گفتم حالا که پایت را از دست داده ای دیگر به جبهه نرو. شهید در جواب گفت حالا که یکی از پاهای من وارد بهشت شده است، دیگر باید تمام بدنم وارد بهشت شود.