نگاهی به زندگی و وصیت نامه شهید جلال عباسي کوشک قاضي

نوید شاهد: شهيد جلال عباسي کوشک قاضي، فرزند مرحوم سياه در يکم مهر ماه سال 1340 در روستاي کوشک قاضي از توابع شهرستان فسا به دنيا آمد و بزرگ شد. در 13 سالگي مادر و در 23 سالگي پدر خود را از دست داد. تحصيلاتش را در رشته طبيعي تا اخذ ديپلم ادامه داد و سپس به شغل شريف کارگري مشغول شد تا خانواده را بعد از پدر در رفاه نگه دارد و سپس در آموزشگاه افسري با درجه ستوان سومي به خدمت پرداخت.

او در دوران انقلاب بسيار فعاليت مي نمود و از جمله کارهايش شرکت در سخنراني ها و تظاهرات عليه شاه و پخش نوار کاست سخنان حضرت امام خميني (ره) بود. همچنين در پايگاه مقاومت بسيج، فعال، و از لحاظ اخلاقي بسيار خوش اخلاق، مؤمن، باتقوا و مردم دار بود، خانواده و دوستان به او علاقه داشتند، در انجام واجبات ديني و مراسمات مذهبي از جمله دعاي کميل و دعاي توسل شركت داشت.

اين شهيد عزيز بر حسب وظيفه و تعهد خود به ارزش هاي اسلامي و انساني، به جبهه هاي کفر ستيز اعزام گرديد و صادقانه خدمت نمود و سرانجام در تاریخ 1364/01/14 در منطقه پاسگاه زيد، بر اثر قطع دست چپ و ترکش به دست راست به درجه رفيع شهادت نائل آمد و در گلزار شهداي کوشک قاضي به خاک سپرده شد.

ـــــــ « وصیت نامه شهید » ـــــــ

بسم الله الرحمن الرحيم

با سلام و درود به تمامى شهداى اسلام، از امام حسين (علیه السلام) و كربلاى خونبارش، تا خمينى و دزفول و خوزستانش، و باسلام و درود به موساي زمان، نائب بر حق امام زمان (عجل الله فرجه) و درهم كوبنده ي كاخ ستمگران، و يارى دهنده مستضعفان، خمينى بت شكن (صلوات)، و سلام و درود به رزم آوران غيور اسلام، لبيك گويان روح الله و ياران حسين (علیه السلام) و سربازان امام زمان (عجل الله فرجه) و دريا دلان حماسه آفرين، كه خونشان دوات تاريخ است و پيكرشان لاله هاى سرخ مادرانشان است و با رزمشان حسرت قادسيه را بر دل صدام گذاشتند.

و سلام و رحمت خدا بر شما مؤمنين خدا و همچنين بر خانواده ي عزيز و گراميم، و رحمت و هدايت خدا بر شما عزيزانى كه در ختم اين حقير شركت كرده ايد، براى من طلب آمرزش كنيد و از اين تاريخ قول بدهيد كه معصيت خدا را نكنيد.

اگر تا به حال غيبت كرده و يا دروغ گفته ايد اكنون با خون من بيعت ببنديد كه ديگر از خط مستقيم خارج نشويد، امام را تنها نگذاريد، حكايت مردم كوفه را تكرار نكنيد كه امام حسين (علیه السلام) را تنها گذاشتند، پس اگر ما رفتيم اين پيغمبر تنها بماند، نگوييد ما به اندازه خودمان كمك كرده ايم، اگر يك لحظه دست از اسلام برداريد آن صداهايى كه در ميدان شهداء بلند بود و الان در جبهه ها بلند است خاموش مى شود و اگر نور اسلام در ايران خاموش شود ديگر هيچ صدايى از اسلام نيست و امامى نيست كه با رهبري هاى حيات بخشش ما را رهبرى فرمايد.

من مديون اين انقلاب هستم، براى من طلب آمرزش كنيد، خيال نكنيد هر كه در جبهه ها بدون هدف كشته شد شهيد است و آمرزيده مى شود، خير اين طور نيست عمل ما بستگى به نيت ما دارد. دعا كنيد كه نيت ما خالص باشد نماز و روزه زياد بدهكارم، از برادران و خواهران مى خواهم كه هرچه در توان دارند برايم نماز خوانده و روزه بگيرند، و دعا كنند، مسائل مادى و بدهكارى ندارم اگر كسى ادعا كرد كه از من طلبكار است به او بدهيد، اگر من كسى را ناراحت كرده ام از خانواده ام مى خواهم كه او را راضى كنند، در روزهاى عزاى من فقرا را اطعام دهيد كه من از موقعى كه خود را شناختم تا توانستم دست گدايى را رد نكردم.

اگر من لياقت شهادت داشتم و به شهادت رسيدم جلو مردم آن طور گريه نكنيد كه صداى گريه شما را نامحرم بشنود، بى تابى نكرده و لباس سياه نپوشيد، براى اين كه من امانت الهى بودم و خدا خودش امانتش را پس گرفته، ما از او هستيم و به سوى او باز مى گرديم.

برادران و خواهران عزيزم! دست رنج كشيده ي شما را مى بوسم و من شرمنده ام كه درختى بى بار براى شما بودم و نتوانستم در مقابل اين خدمت هايى كه به من كرديد حتى مقدار ناچيزى جبران كنم، شما برايم دعا كنيد و من منتظر شما هستم تا با هم داخل بهشت شويم.

از برادران و خواهرانم مى خواهم كه در نمازهاى جمعه و جماعت شركت كنند. از خواهران مى خواهم كه حجابشان را كاملاً رعايت كرده و همچنين حجاب درونيشان را نيز حفظ كنند و چشم از حرام بپوشانند.

برادران و خواهران‌عزيز! من هميشه براى شما دعا مى كنم و اگر شهيد شدم شما را شفاعت خواهم كرد. خدايا، مرا لحظه اى به خود وا مگذار، بار پروردگارا، اگر مرا هزار قطعه كنى و هر قطعه را در سر كوهى بيندازى ولى در عوض گناهانم را ببخشى.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

خدايا، خدايا تا انقلاب مهدى، حتى كنار مهدى (عجل الله فرجه)، خمينى را نگهدار