عوامل پيروزي در صحنة جنگ
عوامل پيروزي در صحنة جنگ
در جهاد با دشمنان دو نيروي عمده لازم است:
الف. نيروي مادي؛ ب. نيروي معنوي
در آية مزبور به اين نكته اشاره شده كه منظور از فراهم آوردن قوا تنها براي كسب پيروزي در ميدان جنگ نيست، بلكه قبل از هر چيز، بايد وسيلهاي براي برقراري حق و جلوگيري از خرابكاري دشمنان حق قرار گيرد، و اينكه در ذيل آيه ميفرمايد دشمن خدا و خود را مرعوب سازيد يعني با حفظ برتري نظامي و مهيا بودن براي جهاد « في سبيل الله» دشمنان را از تجاوز به حريم اسلام و مسلمين برحذر داريد.
بنابراين،نيروي مادي يكي از عوامل ايجاد آرامش و پيشگيري از تجاوز دشمنان به حريم امنيت و آسايش جامعه مسلمين است.
در سورةانفال ميفرمايد: « و همه با روح وحدت ايماني پيرو فرمان خدا و رسول خدا باشيد، و هرگز راه اختلاف و تنازع (كه موجب تفرقه اسلام است) نپويد كه در اثر تفرقه ترسو و ضعيف شده، قدرت و عظمت شما نابود خواهد شد، بلكه همه بايد يكدل ( در راه خدا ) پايدار و صبور باشيد، كه خدا هميشه با صابران است.» 75
قرآن كريم عقب نشيني و شكست سپاه مسلمين را در جنگ احد معلول پراكندگي و اختلاف سربازان و سرپيچي از فرامين دانسته و چنين ميفرمايد:« و به حقيقت صدق وعدةخدا را، كه شما را بر دشمنان غالب گرداند و آنگاه دريافتيد كه غلبه كرديد و به فرمان خدا كافران را در خاك هلاك انداختيد و هميشه بر دشمن غالب بوديد تا اينكه در كار جنگ احد سستي كرده، اختلاف انگيختيد ( برخي در سنگري كه پيغمبر دستور داد ايستاده گروهي از پي غنيمت رفتيد) و نافرماني حكم پيامبر كرديد پس از آنكه هر چه آرزوي شما بود (از فتح و غلبه بر كفار و غنيمت بردن) به آن رسيديد، منتها برخي براي دنيا و برخي براي آخرت ميكوشيديد و سپس از پيشرفت و غلبه شما را باز داشت تا شما را بيازمايد.»76
صبر و پيامدهاي مثبت آن از ديدگاه قرآن كريم
در سورةمباركةآل عمران در ضمن آيةكوتاهي، چند عامل مهم را بيان ميفرمايد: « اي اهل ايمان، در كار دين صبور باشيد و يكديگر را به بردباري و پايداري سفارش كنيد و مراقب كار دشمن بوده و از خدا بترسيد، باشد كه پيروز و رستگار شويد.»77
در آيةمزبور صبر و بردباري در امور فردي و اجتماعي و مراقب دشمن بودن و تقوا و پرهيزكاري را از جملةعوامل معنوي محسوب داشته است.
و دربارة پيروزي نيز چنين مقدر فرمود: كه بايد آن را از راه كوشش و استقامت به دست آورد و اين معني صبر است و مصابرت كه در آية مذكور آمده است به معني تحمل شدايد همگاني است، كه بايستي بار مشكلات جامعه را با استقامت و مبارزة دسته جمعي تحمل كرد و در راه مقابله و مبارزه با ظلم و زشتيها و تجاوز و قلدريها و به خاطر اصلاح انحرافات و رفع ناداني و افكار گمراه كننده پايداري و بردباري همگاني لازم است.
مراقب بر رخنه گاههاي دشمنان و جفظ مرزها، كه مبادا راهي براي بيگانگان باز شود، و نيز تعليمات نظامي و مجهز ساختن مردم به دانش و آگاهيهاي مفيد و اخلاق نيكو، همه مشمول كلمة مرابطت است كه در آية شريفه عنوان گرديده است، آن زمان كه انسان بتواند رخنهگاههاي شرور و بديها را سد كند، ميتواند فارغالبال راه كمال را بپويد. بنابراين، صبر براي استقامت در برابر مشكلات وارده است ولي مسئلة آمادگي و مراقبت از مرزها به خاطر پيشگيري از مشكلاتي است كه احتمال بروز آن ميرود.
در سورة آل عمران ميفرمايد: «البته شما را به مال و جان آزمايش خواهند كرد، و بر شما از زخم زبان آنان كه پيش از شما كتاب آسماني بر آنها نازل شد و از آنها كه شرك ورزيدند اذيت بسيار خواهد رسيد، و اگر صبر پيشه كرده و پرهيزكار شويد (البته ظفر يابيد) كه ثبات و تقوا سبب نيرومندي و قوّت اراده در كارهاست.»79
در اين آيةمباركه از سورة آل عمران، پس از آنكه پيروزي مسلمانان را در جنگ بدر بازگو كرده، آمده است كه خداوند چگونه در جنگ بدر با وجود كمي نفرات و ادوات جنگي آنان را نصرت بخشيد؛و نيز شكست و گريز آنان را در جنگ احد يادآور شده كه بر اثر سرپيچي از فرمان پيامبر اكرم(ص) و رها كردن سنگرها به منظور دستيابي به غنايم جنگي دچار چنين بلية بزرگي شدند. آنان گمان ميكردند كه به صرف مسلمان بودن ميتوان ياري خدا را براي هميشه نسبت به خود جلب كرد، ولي در جنگ احد فهميدند كه علاوه بر قبول اسلام بايد از احكام و سنتي كه موحب تحقق پيروزي است نيز اطاعت و پيروي كنند. راستي فاجعة احد مصيبت گراني آن هم در طليعة زندگي نوينشان به شمار ميآمد كه كمكم ضعف سراپايشان را فرا گرفت مخصوصاً به واسطةتبليغات خائنانهاي كه منافقان در داخل ميكردند. چون پيش خود ميپنداشتند كه چرا بايد شكست بخورند و اموالشان ضايع گردد و از دشمنان آن همه ضربه و آزار ببينند. بدون ترديد هرگاه آثار اين گونه افكار كه با تبليغات موذيانة منافقين همراه بود، در دلشان رسوخ پيدا ميكرد، پس از كوتاه زماني روح ضعف و حقارت و نااميدي در نهاد آنها پرورش مييافت كه بكلي آنان را از هستي و حيات ايماني ساقط مينمود؛ و ممكن است هنوز هم اين اوهام در دل بعضي از مسلمانان باشد و چنين پندارند كه هيچگاه نبايد پيروزي نصيب كفارشود، زيرا آنان دشمنان اسلامند و مسلمانان بندگان خاص خدا بوده و آيين عبوديت الهي را بجا ميآورند، و به همين ادعا بسنده كرده از نيروهاي مؤثر مادي و معنوي براي كسب پيروزي استفاده لازم را نكنند.
آية مزبور جهت هشدار و تربيت مسلمانان ميفرمايد: شدايد و بلايايي كه بر جان و مال مسلمين وارد ميشود يكي از شئون الهي است و آزمايشي است براي مؤمن و كافر، با اين تفاوت كه وقتي فرد مؤمن بدان دچار آيد باعث پاكيزگي روح او ميشود، و اما براي كافران كيفر و مجازات به شمار ميرود. آية شريفة به يك عادت ثابت اهل كفر اشاره ميكند، كه پيشتازان باطل هميشه براي تزلزل اهل حق ياوههايي ميسرايند تا بدين وسيله آنان را دچار وسوسهها و تشنج فكري سازند و به هدف تفرقهافكني و گسستن ريسمان وحدت مسلمين نايل گردند، و براي رفع تأثير سوء اين وسوسهها ميفرمايد: (اگر صبوري پيشه كنيد و پرهيزگار باشيد اين از پايداري است) يعني نبايد صور كنيد انتساب به دين باعث نگهداري شما از نابسامانيها خواهد بود، بيمة شما در اين گرفتاريها تنها صبر و تقواست، باصبر و متانت شدايد را از ميان برداريد و با تقوا به راههاي انحراف و لغزش درنيفتيد.
افراد مؤمن مانند ساير مردم در عرصة اين زندگي دستخوش بسياري از حوادث طبيعي از قبيل بيماري، مرگ، تنگدستي، ناتواني، و غيره واقع ميشوند، كه اگر در برابر شدايد روزگار و گرفتاريهاي آن آدمي نتواند مقاومت كند،ديگر او انساني كه به منظور خلافت در روي زمين آفريده شده نخواهد بود. بزرگترين حافظ شخصيت انسان در حوادث بلخ و شيرين زندگي به همراه داشتن نيروي لايزال صبر و نماز است.
نقش نماز در آرامش بخشيدن به جان آدمي در هر اضطرابي و در بازدارندگي از جزع و بيتابي، كه ضد صبر است، اثر تمام دارد؛ چنانچه در آيات قرآن آمده است: « انسان مخلوقي طبيعتاً سخت، حريص و بيصبر است، چون شر و زياني به او رسد سخت جزع و بيقراري كند، و چون مال و دولتي به او رسد (بخل ورزد) منع احسان كند مگر نمازگزاران حقيقي، آنان كه در نماز و طاعت الهي عمر گذراندند.»
انساني كه فطرتاً بر جلب نفع و خير حريص آفريده شده است وقتي از مسير خير و نفع به طور صحيح آگاه نباشد، هنگامي كه شري به او برسد بيتاب و ناتوان خواهد بود، و در مواقع رسيدن خير نيز سرپيچ و خودبين است، مگر آنان كه نماز ميگزارند و با استمداد از پروردگار مهربان خير و نفع واقعي را درك ميكنند، و در نتيجه جزع و فزع و بيتابي ندارند. بنابراين صبر و بردباري زاد و توشه راه استقامت در دين و دفاع و جهاد در راه آن است. نيروي صبر براي مؤمن لازم است تا در بسياري از موارد بازدارنده و نگهدارندة او باشد. صبر در برابر شهوات نفس و بردباري در مقابل ضعف و سستي و عجله و ملال نفس، صبر در رويارويي با جهل و انحراف فكري ديگران و طغيان طاغيان و قلّت اعوان و ياران صبر در مقابل وسوسههاي شيطان در لحظات بلاها و اندوهها و تنگناها، صبر و بردباري در زمان قدرت و غلبه و هنگام رويآوردن گشايش و عوامل رفاه كه بتواند وظيفة تواضع و فروتني و شكر را بجا آورد. و در هر دو حال خوشي و ناخوشي، رابطهاش با خدا ثابت و برقرار باشد و در همةاين موارد و غير آن مؤمن نياز مبرم به نيرو و ملكة صبر دارد. و از آنجا كه در هنگام طولاني شدن بلاها و مشكلات گاهي نيروي صبر ضعيف ميگردد و احياناً ممكن است مبدل به بيتابي شود در آية شريفه به استمداد از نماز ارشاد ميفرمايد. نماز نيرو بخشي است كه هرگز پاياني ندارد و يار و معيني است كه هر لحظه طاقت و توان مؤمن را بالا ميبرد و ريسمان صبر را به قدرت نامحدود مربوط ميسازد كه هرگز قطع شدني نيست.
آري، انسان ضعيف و محدود را چارهاي جز تحصيل ارتباط با نيروي لايزال و قدرت سرمدي نيست، تا در مواردي كه تلاش و تحمل از حد نيروي او تجاوز كند و آن هنگام كه صحنةوسيع و پرتلاطم شر و اشرار را مشاهده نمايد و ببيند كه راه خير و صلاح به انزوا كشانده شده و هيچ روزنة تابش خير و اميد در افق زندگي او به نظر نميرسد، در چنين مواقع و لحظات حساس قيمت و ارزش نماز نمايان ميگردد زيرا نماز رابطة عملي ميان انسان فاني و قدرت لايزال و باقي است. نماز مبدأ پرواز مؤمن به عالم قدرت و علم رحمت لايتناهي است و ميعادي است كه قطره را به منبع پايان ناپذير آن ارتباط ميدهد. و به همين خاطر در هنگام بعثت و آغاز رسالت پيامبر اكرم(ص) به منظور كسب آمادگي لازم در تحمل شدايد طولاني و بزرگ در اين راه از خداوند چنين فرمان رسيد: الا اي رسولي كه در جامعة (فكرت و خاموشي) خفتهاي، هان شب را به نماز و طاعت خدا برخيز، مگر كمي كه نصف يا چيزي كمتر از نصف باشد(به استراحت بپردازد).82
مولوي گويد:
اگر نه روي دل اندر برابرت دارم من اين نماز حساب نماز نشمارم
زروي عشق تومن روبه قبلهآوردم و گرنه من ز نماز و ز قبله بيزارم
مرا غرض ز نمازآن بودكه پنهاني حديث درد فراق تو با تو بگزارم
وگرنه اينچه نمازيبودكهمنباتو نشستهرويبهمحرابودلبهبازارم
از اين نمازريايي چنانخجلشدم كه در برابر رويت نظر نميآرم
اشارتي كه نمودي به شمس تبريزي
نظر به جانب ما كن غفور و غفارم