انشایی از شهید خلیل جابری از شهدای استان ایلام
هدف شهیدان برقراری حکومت عدل اسلامی در ایران بود تا مستضعفان جهان از زیر طاغوت زمان بیرون بیایند و دیو بزرگ جهان و این شیطان بزرگ را نابود کنند...
کد خبر: ۴۳۵۸۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۷
یادها و خاطره ها
ر بار که افسر عراقی از نوحه خوان سراغ می گرفت قبل از من یکی می گفت همه خواندند...
کد خبر: ۴۳۵۶۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۴
انشایی با خط شهید علی معتمدی از شهدای مرداد ماه استان ایلام
اگر در کنار این دانش ایمان و تعهد وجود داشته باشد انسان را به بالاترین درجات و کمال سعادت و رستگاری می رساند...
کد خبر: ۴۳۵۵۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۳
یادها و خاطره ها
به عنوان رزمنده به لشگر 81 زرهی ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست و ازآن طریق عازم جبهه های نور علیه ظلمت شد...
کد خبر: ۴۳۵۴۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۲
عزیزمن، به سوی روضه رضوان سفر کردی
مرا خاک مصیبت زین سفر کردن به سر کردی
کد خبر: ۴۳۴۷۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۱۴
خاطره ای از شهید یارمحمد صحرایی از شهدای مرداد ماه + اصل خاطره
عراقیها در تپه ای روبروی ما بنام صالح آباد سنگر گرفته بودیم ما در زیر گونی ها و در داخل سنگرهای خاکی و کوچک سنگر گرفتیم هوا خیلی سرد بود باد می آمد و خاک به هوا بلند می شد...
کد خبر: ۴۳۳۷۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۰۳
یادها و خاطره
دوست دارم شهید شوم. اما دوست دارم قبلاً بدانم سرنوشت جمهوری اسلامی ایران در جنگ چه خواهد شد...
کد خبر: ۴۳۳۵۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۰۱
خاطره ی از زبان یکی از دوستان شهید سید حمید پورمند
دو روز قبل از شهادت به من گفت غلامحسین بیا باهات چند کلمه صحبت کنم . گفت مرا حلال کن همانطور که من تو را حلال کردم . من می دانم که در راه مولایم امام حسین (ع) شهید می شوم و مطمئن باش چون سید هستم اهل بیت و جدم کمکم می کنند و دستم را می گیرند تو باید قبول کنی که جای من در این دنیای خاکی نیست...
کد خبر: ۴۳۳۱۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۲۶
خاطره ی از شهیده فریبا صابری از شهدای استان ایلام
فریبا که مشغول خواندن قرآن بود و منتظر رسیدن به معبود خویش صدای غرش هواپیماها پنجره ها را لرزاند بمب هایشان را به سر مردم بی گناه خالی کردند و آن هنگام بودکه ...
کد خبر: ۴۳۲۸۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۲۴
خاطره هایی از زبان همرزمان شهیدجاویدالاثر حمزه چناری
حمزه چناری در آن زمان مسئول محور گردان های شهید بهشتی و مالک اشتر بود. نیروهای گردان ما، در منطقه ی چغاعسکر و سَرخِر و ارتفاعات آن منطقه مستقر بودند...
کد خبر: ۴۳۲۵۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۹
شهید حشمت سهرابی یکی از مدافعان حرم حضرت زینب(س) است که برای پاسداری از حرم آلالله به شامات رفت و در همانجا نیز به شهادت رسید....
کد خبر: ۴۳۲۲۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۶
خاطره ی از زبان مادر شهید ناصر پنجستونی
خدا را شاكرم كه فرزندي به من عطا كرده كه حاضر است به خاطر رهبر وكشورش جانش را فدا كند...
کد خبر: ۴۳۱۳۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۳
آن شب، نیروهای دشمن با فریاد هلهله به سوی ما هجوم می آوردند و ما با صدای الله اکبر به روی آن ها آتش می گشودیم. وقتی صبح شد و ما بیرون سنگرمان را بررسی کردیم، با انبوهی از جنازه های دشمن روبه رو شدیم...
کد خبر: ۴۳۰۸۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۹
یادها و خاطره ها
من سربازم
تا پرچم حق بر بام جهان برافرازم
کد خبر: ۴۳۰۳۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۲
خاطره
شبی قبل از عملیات هنگامی همه خواب بودند در نیمه شب با صدای سلام و صلوات شهید هم سنگران وی از خواب بیدار می شوند و می بینند که شهید در حال نماز است و پشت سر هم صلوات می فرستد...
کد خبر: ۴۳۰۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰
به یاد «شهید محمدقاسم بابایی»
در راهپیمایی عظیم مردم جلوتر از دیگران به دادن شعار بر علیه رژیم پرداخت و بدین وسیله انزجار خود را از حکومت فاسد شاهنشاهی اعلام داشت...
کد خبر: ۴۲۹۶۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۲
خاطراتی از «پاسدار رشید اسلام شهید ولی اله عباسی»- بخش دوم
یکی از شب های جمعه که تعدادی از هم سنگران در حال استراحت بودند، ایشان به دعای کمیل گوش می کرد. هم سنگران از وی خواستند که رادیو را خاموش کند. ایشان سنگر را ترک کرد و خارج از سنگر جایی که خطر شلیک گلوله دشمن وجود داشت، دعای کمیل را تا آخر گوش کرد...
کد خبر: ۴۲۹۴۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۹
یادها و خاطره ها
این دیدار ارزش و اهمیت فراوانی داشت و اشک شور و شوق در چشمانم جاری ساخت...
کد خبر: ۴۲۸۷۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۲
چند بیت شعری که از «شهید محمدقاسم بابایی» به جای مانده و وصیت نموده بر روی مزارش حک شود از شهدای فتح خرمشهر
شهید در حالی که شش ماه به اعزامش به خدمت سربازی مانده بود داوطلبانه خود را در جهت خدمت به مملکت اسلامی و پیشبرد انقلاب معرفی نمود...
کد خبر: ۴۲۸۶۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۱
یادها و خاطره ها
مدت زيادي بود که او را نديده بودم. با هم سلام و عليک و خوش و بشي کرديم و از او معذرت خواستم در جواب گفت: اين واقعه سبب شد تا شما را پس از مدت ها ببينم...
کد خبر: ۴۲۸۶۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۱