نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - نوشته های شهید
در اين جا بگويم كه خاطرات براي نوشتن زياد است ولي من توان آن را ندارم و ديگر اينكه شايد تمام سطح زمين را بتوان نوشت كم باشد ...
کد خبر: ۴۲۰۳۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۹

دل نوشته های شهید والامقام احمد نظری
امیدوارم موقعی که به سمنان آمدم دختر عزیزم خوب خوب ((بابا)) بگوید
کد خبر: ۴۱۸۰۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۱

به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت «هادی هوشیاری» نامه ها و خاطره های این شهید بزرگوار منتشر شد.
کد خبر: ۴۱۶۵۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۱

به مناسبت سالروز ولادت منتشر شد؛
پس از کلی مسائل ساعت 6 صبح به تهران رسیدیم در ضمن من با دوستم عباس نظام آبادی که هم دوره هستیم هم خرج بودم ساعت 30/6 صبح رسیدیم به لویزان لشکر 21 حمزه و پس از تحویل شدن به مسئول جایگزینی سرکار ستوان یار سهیلی جو همراه با پرونده که تا ظهر ساعت 12 طول کشید...
کد خبر: ۴۱۵۴۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۷

از معلم شهید «موسی یوسف زاده» دست نوشته ای با عنوان کجایید ای شهیدان خدایی ... به جای مانده است.
کد خبر: ۴۱۵۴۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۷

به مناسبت سالروز شهادت
اگر که جان خود کنند یکسره ایثار حسین/ جان به کفان کربلا، فدائیان نینوا ز کربلای ما روان به سوی دربار حسین/ لشکریان حق ببین چه پر تلاش و پر خروش
کد خبر: ۴۱۴۶۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۲۷

دلنوشته دختر شهید مهدی آقا شریعتی؛
پدر، تو شهادت را بر ماندن ترجيح دادي چرا كه روح بلند و ملكوتي تو نمي توانست در اين دنياي خاكي بماند. خوشا به حالت كه همانطور خواستي به آرزويت رسيدي وبه خيل ياران امام حسين عليه السلام پيوستي و از علايق دنيا گذشتي و كربلايي شدي.
کد خبر: ۴۱۴۰۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۷

بدانید که شماها در حال آزمایشات سختی هستید از خداوند بخواهید که کمکتان بکند، خودتان فکر کنید و بیاندیشید، نگاه کنید در سوره های قرآن و آیات آنها را بخوانید و معنی کنید بعد فکر کنید مبادا به مادیات و دنیا فکر کنید.
کد خبر: ۴۱۳۶۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۳

دست نوشته شهید ایرج موسی زاده؛
کاش از استخوان های بدنم دیواری سخت در برابر حمله ناجوانمردانه دشمن می ساختند و یا بهتر است که کالبد بی جانم را جای متروکه ای دفن کنند که بی خبر از همه چیز و همه کس باشم.
کد خبر: ۴۱۲۹۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۶

برگفته هایی از دست نوشته شهید والامقام محمد خونجگری
می ترسم که بمیرم و به این چند آرزوی خود نرسم!
کد خبر: ۴۱۲۹۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۴

شهید علی رضایی، یکم خرداد 1341در شهرستان رفسنجان به دنیا آمد، بیست وسوم تیر 1361در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و پیکر وی پس از تفحص سال 1376در نوش اباد رفسنجان به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۴۱۲۶۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱

آن روز جمعه بود که عده ای از بچه ها را به خط می بردند. حسرت لب هایم را به هم دوخته بود. وقتی که از بچه ها خداحافظی می کردم گمان می بردم که مردم دوباره مانند گذشته از من هم خداحافظی می کنند.
کد خبر: ۴۰۹۱۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۱

معرفی شهدا کارمند استان بوشهر
شهيد «محمدخليل فولادي» در سال 1336 ه.ش در شهر بوشهر و در خانواده اي زحمتكش متولد شد.شهيد فولادي يك سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در دبستان «بايندر» بندرگاه مشغول به تدريس شد.
کد خبر: ۴۰۸۶۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۹

زمان مي گذرد. عبور زمان در كنار برادران خاطره مي سازد . اعمال متهورانه و بي باكانة بچه ها حماسه مي آفريند. منصور در كنار اصغر شهيد شد و اصغر شاهد شهادت او بود.
کد خبر: ۴۰۶۷۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۴

دست نوشته های شهید احمدرضا احدی
امروز ساعت شش مشغول صرف شام بودیم. در همان حال یکی از برادران مسئول، تعدادی نامه آورد و بچه ها سراپا گوش شدند تا ببینند چه کسی نامه دارد. بالاخره خواندن نامه ها که تمام شد، عده ای خوشحال و عده ای ناراحت و عده ای بی تفاوت به نظر می رسیدند.
کد خبر: ۴۰۶۵۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۲

نامه و دل نوشته
حالتان چطور است اميد است كه هر كجا هستي سالم و سرحال باشي و حال شريف شما خوب باشد و از خداوند تبارك و تعالي خواستارم كه هميشه در كنار فرزندت زندگي خوب و خوشي داشته باشيد
کد خبر: ۴۰۵۹۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۱

وصیت نامه کامل شهدای استان سمنان / شهید یوسف اجاقی
تنها حرف من به پدر و مادرم اين است كه به هيچ ‌عنوان نماز جمعه را ترك نكنند
کد خبر: ۴۰۵۶۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۷

دست نوشته شهید احمدرضا احدی
امروز بچه های ضربت به عکس روزهای پیش که عصرها در جلوی چادرهایشان جمع می شدند و تعریف می کردند و می خندیدند، هر کدام گوشه ای کز کرده بودند و گاهی آرام صحبتی میان دو نفر رد و بدل می شد و ... آن گاه سرهایشان تکان می خورد.
کد خبر: ۴۰۵۴۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۳

دست نوشته شهید احمدرضا احدی
ساعت نزدیکی های شش بعداز ظهر بود. هر موقع که می خواستی از قله پایین بیایی، باید ابتدا از پله های سنگی- که بچه ها آن را درست کرده بودند تا در زمستان راحت باشند- پایین می آمدی و کمی پایین تر به جاده میانی که رسیدی، از خاک های پایین قله نیز بگذری تا به جاده اصلی برسی.
کد خبر: ۴۰۴۹۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۳۱

دست نوشته های شهید احمدرضا احدی
لحظه آخر قیافه بچه ها در ماشین که از جاده می گذشت در خاطرات هست، و تو در پس پرده های اشک و از ورای چشمانت آنها را وداع گفتی، و وقتی از دید تو دور شدند، دست در دست آن پسر کوچک گذاشتی و عرض و طول پایگاه را بی هیچ هدفی طی کردید.
کد خبر: ۴۰۴۷۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۹