شهید "حسن مرادنجاتی" از جمله شهدایی است که سال ها پس از جنگ در درگیری با منافقین کوردل به شهادت رسید. نوید شاهد ایلام در سالگرد شهادت ضمن معرفی این شهید بزرگوار به بیان خاطره ای از وی می پردازد.
کد خبر: ۴۷۸۶۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۹
مادر شهید «محمود کارخائی» می گوید: «هنگامی که خیلی برایش بی تابی می کنم و هوای دیدن او به سرم می زند؛ مخصوصاً وقتی که نماز می خوانم، احساس می کنم در کنارم نشسته است. آری! به طنین صدای گوشنواز و عطر دل انگیز حضورش دلخوشم و بی هیچ تردیدی او با من است.» توجه شما را به مطالعه خاطراتی از مادر این شهید گرانقدر جلب می کنیم.
کد خبر: ۴۷۸۲۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۲
پدر شهيد «شعبانعلى تقوى» مى گويد:« وقتی شعبانعلى جبهه بود،گفته بودند پسرم شهید شده،اما یکبار ساعت 2 صبح، دیدیم که دروازه خانه به صدا در آمد و ما کمی به شک افتادیم...» خاطره جالب اين پدر شهيد را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
کد خبر: ۴۷۸۲۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۲
« نسیم ارجعی الی ربک گل های ما را به افق می برد، بوی عروجت کلبه عاطفه ها را خوشبو کرده و ترنم شکفتن بر ما متجلی شده است... » آنچه خواندید دلنوشته ای خواندنی از خانواده شهيد "صالح ميری" است که متن کامل آنرا در نويد شاهد ايلام می خوانید.
کد خبر: ۴۷۸۲۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۱
همرزم شهید" جعفر محمدی" در ذکر خاطره ای از شهید چنین می گوید: عده ای از برادران پشتیبانی می خواستند برای سنگر برای رزمنده های مستقر در مهران بسازند که جعفر به مزاح گفت «چقدر این نیروها ترسو هستند و از مرگ و شهادت می هراسند.» ادامه این خاطره خواندنی در نوید شاهد ایلام بخوانید.
کد خبر: ۴۷۷۹۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۲۷
مادر شهید «مجتبی گلچین» می گويد: «در دوره پاسداری اش، آن زمان كه كمبود نفت بود، به او گفتم: مجتبی، من می خواهم در منزل، روضه بگيرم. چيزی برای روشن كردن سماور ندارم. مقداری نفت بياور تا سماور را روشن كنم، دستش را به صورتش كشيد و گفت: مادر!». متن کامل این خاطره را در نوید شاهد مازندران بخوانید.
کد خبر: ۴۷۶۷۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۸
شهید "محمد (ناصر) اشتری" دوم خرداد ۱۳۴۱، در شهرستان زنجان به دنیا آمد.همرزمان و اطرافیان او خاطراتی را از او به یادگار دارند.
کد خبر: ۴۷۶۷۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۶
پدر شهید "مجید داییدایی" در مصاحبهای به بیان مقاومت شهید در مقابل مال دنیا میپردازد، که شما را به تماشای قسمتی از فیلم این مصاحبه دعوت میکنیم.
کد خبر: ۴۷۵۵۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۴
مادر شهید "یوسفعلی لامعی" نقل می کند:«بعد از سیزده، چهارده سال چند تکه استخوان و پلاکش را آوردند و تشییع کردند. اما هنوز نمی توانم باور کنم که متعلق به او باشد. در خلوت هایم با خدا، از او می خواهم که پسرم برگردد...» نوید شاهد شما را به مطالعه خاطراتی از این شهید والامقام دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۵۰۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۶
برادر شهید "حسین مقدمسلیمی" در مصاحبهای به بیان گفتههای برادر شهیدش در رابطه با راه امام خمینی(س) میپردازد، که شما را به تماشای قسمتی از فیلم این مصاحبه دعوت میکنیم.
کد خبر: ۴۷۴۵۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۳۰
فرزند شهید "شیرمحمد معافی" می گوید روزی که پدرم به شهادت رسید قبل از حرکت به سوی میدان پاکسازی مین به راننده مین گفت:«امروز مرا با اين آمبولانس اعزام كن با خنده گفت دربست تا بهشت.» همان روز بعد از يک ساعت در حین خنثی کردن مین به شهادت رسيد و پیکر مطهر وی با همان آمبولانس به شهر ایلام انتقال یافت. ادامه این خاطره زیبا در نوید شاهد ایلام بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۲۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۶
پدر شهيد "شعبان آقاميرزايى" مى گويد: «شعبان به من می گفت: هرچه دارید نصفش را برای خودتان بگیرید، بقیه را بفرستید جبهه و من در جواب او میگفتم: عقل تو نمی رسد، من چطوری پرتقال و پتو را برای جبهه بفرستم.» ادامه اين خاطره را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
کد خبر: ۴۷۴۰۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۳
غلامعلى برادر شهيد "عليرضا رودسر ابراهيمى" مى گويد: «برادرمان (محمدرضا) اسير دموكرات ها شده و بعدها آزاد شده بود، وقتى عليرضا برادرمان را در آن حال ديد بلافاصله تصميم گرفت كه به جبهه برود.» متن کامل این خاطره را در نوید شاهد مازندران بخوانید.
کد خبر: ۴۷۳۴۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۹
پدر شهيد "مجيد كوزه گر" مى گويد: « زمانى كه مجيد براى آخرين بار به مرخصى آمده بود، به يكى از همسايگان ما گفت: شايد من ديگر نيامدم، گویی به دلش افتاده بود كه شهيد مى شود! »
کد خبر: ۴۷۱۷۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
شهيد "عليجان ابراهيمى" وقتى براى آخرين بار به جبهه مى رفت، دوستان او به همراه او به گلزار شهدا رفتند و گفتند: عليجان جاى خود را در ميان قبرهاى شهدا معين كن كه اين بار نوبت توست. شهيد با خوش رويى در جواب می گوید: از خداوند اين مقام بزرگ را هميشه در سنگرها و در شبهاى تاريك خواهان و خواستارم! .... زندگی این شهید گرانقدر را در نوید شاهد مازندران بخوانید.
کد خبر: ۴۷۱۶۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۴
مجموعه خاطرات شهید «شعبانعلی نژادفلاح»؛
شهید «شعبانعلی نژادفلاح» از شهدای دوران دفاع مقدس است که از او دستنوشتهها و خاطرات خودنگاری به یادگار مانده است. نوید شاهد البرز در سالگرد شهادتش این خاطرات را منتشر میکند.
کد خبر: ۴۷۱۶۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۴
خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(33)
ويژگيهاى اخلاقى و معنوى شهید "احمد یوسفی" همسر و خانواده او را در امر پذيرش ازدواج قانع كرد.
کد خبر: ۴۷۱۵۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۴
خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(32)
یکی از برادران شهید "ابوالفضل نوری" میگوید: یک روز بسمت در رفتيم و در را باز كرديم متوجه شديم كه ابوالفضل با تنى رنجور در پشت در افتاده و بر اثر جراحت ناشى از شكنجه قادر به در زدن نيست".
کد خبر: ۴۷۱۵۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۳
در بخشی از خاطرات شهید "حسین یغماییان" می خوانیم:« آن روز وارد چادر شدم. جعبه ای شیرینی به طرفم گرفت. در حالی که یکی از آنها رو برمی داشتم، سرم رو بالا آوردم و گفتم: بابت چیه؟...» نوید شاهد سمنان به مناسبت سالگرد ولادت خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۷۰۶۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
خواهر شهید "منوچهر نوروزی" نقل می کند:« برادرم همیشه می گفت: برای کسی کار می کنم که به انسان ارزش بده. آدم نباید تنها برای پول کار کنه! اگر کسی پیدا می شد که اهل دیانت و تقوی نبود، هر چند بیشتر از دیگران مزد می داد حاضر نبود برایش کار کند.»در ادامه، شما را به خواندن خاطراتی از این شهید عزیز، دعوت می کنیم.
کد خبر: ۴۷۰۶۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۳