نویدشاهد- کتاب «نعمت جان» نوشته سمانه نیکدل، شامل خاطرات صغری بُستاک پرستار و امدادگر دفاع مقدس توسط انتشارات راهیار به چاپ دوم رسید.
کد خبر: ۵۰۸۳۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۴
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «لحظههای حلالیت گرفتن برای آقا خلیل چاق و چله که نمک گردان بود سخت شده بود دلش طاقت نیاورد، لذا نقل مجلس شد و فریاد زد "پسته بشکن عشقی صفای دل کن، توانا بود هر که دانا بود که انجیر پدر جد خرما بود" ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحیلوشانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۸۲۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۳
نوید شاهد_ حاجیه خانم «بتول امین کاشان» مادر شهید «علیرضا شهبازیان» به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۰۸۲۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۴
نوید شاهد_در سالروز شهادت شهید اسماعیل باغبانی تصاویر کمتر دیده شده از این شهید والا مقام را تقدیم حضورتان می کنیم.
کد خبر: ۵۰۸۱۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۲
برگی از خاطرات دختر شهید "برجی"؛
نوید شاهد - «پدرم برگه شعری با مضمون شهادت را به من داد و گفت آوردهام تا تو آن را حفظ کنی. شاید لازم شد که یک روز تو این شعر را برای من بخوانی من که اصلا نمیدانستم، مفهوم شعر چیست با خوشحالی کاغذ را از او گرفتم ولی یک دور که شعر را خواندم دلم گرفت ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات دختر شهید "محمدعلی برجی" است که همزمان با سالروز ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۰۸۱۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۲
نویدشاهد- کتاب «همیشه منتظر» خاطرات همسر شهید مدافع حرم، سردار قاجاریان نوشته مریم عرفانیان از سوی انتشارات «خط مقدم» به زودی منتشر میشود.
کد خبر: ۵۰۸۱۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۲
نوید شاهد - شهید مدافع حرم «عباس دانشگر» هجدهم اردیبهشت ماه ۱۳۷۲ در شهرستان سمنان دیده به جهان گشود. پدرش مومن و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان مقطع کارشناسی درس خواند. ازدواج کرد. به عنوان پاسدار به سوریه اعزام شد. بیستم خردادماه ۱۳۹۵ بر اثر اصابت ترکش، به شهادت رسید. پيكر وی را در گلزار شهدای امامزاده اشرف زادگاهش به خاک سپردند. نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، ویژهنامه این شهید والامقام را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۰۸۰۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۰
برگرفته از کتاب نیستان؛
نوید شاهد - «شهید حسین زنگانه در عملیات طریقالقدس به شهادت رسید، نحوه شهادتش به این صورت بود که اولین تیر به کمرش میخورد و به معشوقش میپیوندد ...» این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۸۰۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۰
نوید شاهد - «شهیدان که تصاویر آنها در عکس آمده، خسته از آموزش روزانه ایستادهاند که بدنهای خسته و بیرمقشان به تصویر کشیده شود تا همچنان راستقامتان تاریخ بمانند تا ابد ...» ادامه این خاطره از "حمیدرضا ایزدی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۸۰۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۹
نوید شاهد – همرزم شهید «عباس دانشگر» نقل میکند: «خیلی ناراحت بودم. یک شب در عالم رویا دیدم در خانه نشستهام. یک جوان خوشسیما با لبخند به سمتم آمد. من بلند شدم و او را بغل کردم و با هم احوالپرسی کردیم. انگار همدیگر را میشناختیم ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۵۰۸۰۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۹
خاطرات شفاهی پدر شهید«عباس مقصودی»؛
نویدشاهد- شهيد عباس مقصودي فرزند مهدي اول خرداد ماه سال 1350 در روستاي قلعه تسمه شهرستان دره شهر ديده به جهان گشود. وي دانش آموز دوم دبیرستان بود که در همان دوران دانش آموزي با شور و شعف زايد الوصف انقلابي از طريق بسيج دانش آموزي به لشكر 11 حضرت امير(ع) سپاه پيوست و به عنوان رزمنده راهي رزم با خصم متجاوز شد.وی سرانجام ششم آذر ماه سال 1366در عمليات نصر 8 منطقه ماووت عراق از ناحيه سر و بدن مورد اصابت تركش دشمن قرار گرفت و به شهادت رسيد. مزار اين شهيد والامقام در گلزار شهداي روستاي قلعه تسمه شهرستان دره شهر قرار دارد. در ادامه خاطرات پدر این شهید والامقام را میبینید.
کد خبر: ۵۰۷۹۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۶
برگی از خاطرات شهید "رجایی"؛
نوید شاهد - «درست است که دارند از طرف امام حکم ریاست جمهوری تو را میخوانند و امام حکم ریاست جمهوری تو را تنفیذ میکنند، ولی باید یادت باشد که تو همان محمد سیاه هستی! ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید "محمدعلی رجایی" است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۰۷۹۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۸
نویدشاهد- کتاب «شرمنده» با مقایسه نسل حاضر با جوانان دوران دفاع مقدس به معضلات پیشروی جوانان در عصر کنونی اشاره کرده که علیرغم بازار آشفته راه را پیداکردهاند و چه زیبا و با بصیرت، حق را شناختهاند و پیروی میکنند.
کد خبر: ۵۰۷۹۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۸
نوید شاهد - «بعد از تفتیش آن منطقه متوجه شدیم خالد که جوانی ساده دل و بیآلایش بود مضطرب در قسمتی از آن منطقه نشسته است و تکان نمیخورد. او را صدا کردیم، وقتی که ما را دید لبخندی از روی استرس و اضطراب زد و گفت که برای پیدا کردن چتر منور به اینجا آمده است ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۷۹۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۷
زندگی نامه و خاطرات شهید علی رضا عربی آیسک؛
نوید شاهد - برادر شهید علی رضا عربی آیسک روایت می کند: «شهید با عصا توی خط راه می رفت. ولی جبهه را ترک نکرد. برادران می گفتند: ما او را میدیدیم که چهار دست و پا راه می رفت. او از این سنگر به سنگر دیگر می رفت و خط را رها نمی کرد.»
کد خبر: ۵۰۷۸۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۰
زندگی نامه و خاطرات شهید مصطفی شاکری منظری؛
نوید شاهد - مادر شهید مصطفی شاکری منظری روایت می کند: «گاهی وقتها از شهید سؤال میکردم که تو این قدر به جبهه می روی، آنجا چه کار میکنی؟ میگفت: گرد و غبار پای بچه های بسیجی را جارو می کنم. تواضع و اخلاص شهید تا این حد بود.»
کد خبر: ۵۰۷۸۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۰
زندگی نامه و خاطرات شهید حسین سبحانی کوهسرخی؛
نوید شاهد - فرزند شهید حسین سبحانی کوهسرخی می گوید: «هفت ساله بودم که چشمم به بالای تپه افتاد و دیدم که جنازهی پدر را به سمت گلزار شهدا می آورند. احساس غرور و افتخار کردم. احساسی ناشی از این که فرزند یک شهید هستم.»
کد خبر: ۵۰۷۸۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۰
زندگی نامه و خاطرات شهید محمدباقر حصاری؛
نوید شاهد - شهید محمد باقر حصاری از شهدای والامقام نیشابور، در زندگانی خود به گونه ای خالصانه و جسورانه قدم به قدم انسانیت و بندگی را به حد کمال رساند که حتی برای شهادت حتی لحظه ای درنگ نکرد.
کد خبر: ۵۰۷۸۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۰
روایت هایی از زندگانی شهید حسین پور؛
نوید شاهد - همسر برادر شهید علی اکبر حسین پور برزشی نقل می کند: «خواب دیدم که سر کوچه ی منزل ما میزی است و شهید سریع دفترها را امضا می کند و عده ای در آن جا رژه می روند. سه روز بعد که خبر شهادت ایشان را به ما دادند، همان صحنه هایی که در خواب دیدم تعبیر شد. عده ای پاسدار رژه می رفتند و سرود می خواندند.»
کد خبر: ۵۰۷۸۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۰
زندگی نامه و خاطرات شهید محمد اصغریخواه؛
نوید شاهد - همسر شهید محمد اصغریخواه فتیده روایت می کند: «قبل از عملیات کربلای ۵ ایشان به من گفتند: بیایید تا علایم خاص را به شما نشان بدهم چون ممکن است طوری شهید شوم که قابل شناختن نباشم. [...] پس رمزی بین ما باشد؛ این ساعت که در دست من هست به بیسیمچی میدهم و وصیت میکنم روی انگشتش آویزان کند و به نزد شما بیاید وقتی او را برای شما آورد، اگر سرش پایین بود بدان که من شهید شدم. در روز موعود بیسمچی را دیدم که ساعت روی انگشتش آویزان سرش پایین بود، به او گفتم: پیامت را دریافت نمودم.»
کد خبر: ۵۰۷۸۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۰