دست خدا در آستینت شعله ور شد/ تا دست تو تا آسمان ها پر بگیرد
شنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۲۲
نوید شاهد - شعر «از بودنت» سروده «شبنم فرضی زاده» است؛دست خدا در آستینت شعله ور شد/ تا دست تو تا آسمان ها پر بگیرد/خمپاره هم عطر تنت را دوست دارد/ آغوش وا کرده ست , محکم تر بگیرد.
از بودنت
باید کنار پیکرت سنگر بگیرد
تا خاک پایت را کمی در بربگیرد
دیوارها بر شانه هایت تکیه دادند
تا قاب عکست کوه را از سر بگیرد
دست خدا در آستینت شعله ور شد
تا دست تو تا آسمان ها پر بگیرد
آویخته ماه از پلکت، قصد دارد
از پای تا فرق سرت را زر بگیرد
خمپاره هم عطر تنت را دوست دارد
آغوش وا کرده ست , محکم تر بگیرد
رفتی بمانی و نماندی تا بمیری
تا فلسفه از بودنت باور بگیرد
در نبض خاک میهنم خون تو جار یست
در یا سر پا مانده تا لشکر بگیرد
باید قیامت را به چشم خود ببیند
هر کس که خیر میهنم را شر بگیرد
باید دهان سرخ رگ ها را ببندد
شاید تو را از خاک این کشور بگیرد
سربند یازهرای تو مانده ست ,غم را
از چشم های ساکت مادر بگیرد
نظر شما
