«هفت روز دیگر» با شهید «محمدتقی سالخورده»
در بخش مقدمه کتاب به روایت «سردار حمیدرضا رستمیان»، «فرمانده لشکر 25 کربلا» آمده است:
«شهید سالخورده را که نگاه می کردیم، تصویری از یک شهید در قاب چهره او دیده می شد. هیچ وقت او را زنده ندیدم. او همیشه برایم شهید بود.
این را بارها با دوستانمان گفته بودم و باور داشتم که او روزی به شهادت می رسد که «سالخورده یعنی شهید».
لبخند زیبایی بر لب هایش مدام جریان داشت. به شوخی می گفتیم «کار او ساخته است. باید زمان بگذرد. کِی هست را نمی دانیم».
در خودش خیلی گوهرها داشت. در هر شرایطی آماده ماموریت بود. در هر شرایطی پیش رو و پیشتاز شهادت بود. خطر برایش معنا نداشت. در سخت ترین ماموریت ها او اولین نفر بود موقع رفتن. هرجا که عطر شهادت می وزید، او جلودار بود. در زمین راه می رفت اما در آسمان ها پرواز می کرد. فامیلی اش (سالخورده) به او برازنده بود؛ گویی تاریخ را لمس کرده بود. گویی عبرت ها و درس های تاریخ را می شناخت. او را که می دیدم احساس آرامش می کردم. از هر جانبی نگاه می کنم، او یک فرشته بود که با چشم هایش و لبخندهایش حرف می زد و افتخار می کردم به او و به امثال او که وجود دارند. برکت یگان مایند.
خط عمار در خان طومان را به او سپردیم. خط خیلی حساس و مهمی بود. او هم آنجا موفق بود و سربلند. به خدا توکل داشت و به اهل بیت توسل می کرد... در شنبه بیست و یک فروردین هزار و سیصد و نود و پنج در همان خط عمار براثر انفجار خمپاره با ده ها ترکش که به سینه و صورتش اصابت کرد، حاجتش روا شد...»
کتاب «هفت روز دیگر»، نوشته «مصیب معصومیان» با شمارگان 1000 نسخه و بهای 22 هزار تومان از سوی انتشارات «شهید کاظمی» روانه بازار نشر شده است.