تاثیر جنگ بر نمایشنامه های غیر جنگی ایران
نویدشاهد: بسیاری از بررسی ها در زمینه ی ادبیات نمایشی جنگ، تنها به متونی محدود شده که به شکل مستقیم به بازتاب جنگ و آثار آن پرداخته اند. در این رویکرد، جنگ کنشی ست که در زمانی گذشته و مکانی دور، حضور داشته و نسبتی با کنون تماشاگرانش ندارد. اگر جنگ را به دیده ی موقعیتی اجتماعی و فراگیر بنگریم، آنگاه می توانیم تاثیرات گسترده ی آن را بر نمایشنامه های غیر جنگی نیز ببینیم. متن هایی که به عنوان نمایشنامه های جنگی شناخته می شوند، بیشتر برای نشان دادن «بودن» ها به کار می آیند درحالی که نمایشنامه هایی که نگاهی موقعیتی به جنگ دارند، بیش از هر چیز به انعکاس«شدن» ها می پردازند و به اکنون تماشاگران شان پیوسته اند.
نمایش که بیش از هر چیز به زمان اکنون وابسته است، در «شدن» تجلی می یابد و نه «بودن». پس بخش بزرگی از مشکلات تئاتر جنگ را می توان در بزرگ ترین آثار جنگی ردیابی نمود( رویکرد نخست) که پاسخگوی اکنون صحنه و تماشاگرانش نیست. با این نگاه، مهم ترین نمایشنامه های ما که به تاثیرات جنگ پرداخته اند، بیرون از محدوده ی متن های جنگی قرار دارند. این متن های نمایشی به دو گروه اصلی تقسیم می شوند؛ متن هایی که از موقعیت جنگ بهره می برند و متن هایی که هیچ نشانه ای از جنگ با خود ندارند. سرچشمه ی بخش نخست به "فتح نامه ی کلات" نوشته ی بهرام بیضایی (1361) باز می گردد و با اندک نمایشنامه هایی، سرانجامش- تا کنون- به "هی مرد گنده گریه نکن!" نوشته ی جلال تهرانی (1383) می رسد. بررسی این متن، می تواند برخی از تاثیر نمایشی جنگ را در نمایشنامه های غیر جنگی ما آشکار کند.
نویسنده: رضا کوچک زاده
کلید واژه: جنگ، نمایشنامه های جنگی، نمایشنامه های غیر جنگی، فتح نامه کلات، بهرام بیضایی، هی مرد گنده گریه نکن، جلال تهرانی
منبع: خلاصه مقالات چهارمین همایش پژوهشی تئاتر مقاومت