به فرمان امام خمینی از پادگان فرار کرد
اشرف السادات سید عبادی - مادر شهید رضوی خاطرهای را از پسرش نقل میکند که یادآور گوش به فرمان رهبر بودن شهید است. در ادامه میخوانیم:
سید محمد تقى با اتمام تحصیلاتش در انستیتو مشهد بعد از اتمام دو سال دوره فوق دیپلم، پیشنهاد پدرش را مبنی بر ادامه تحصیل در خارج از کشور رد کرد و با صراحت گفت: ما جوانها با اسلام خو گرفتیم و نمیتوانیم در کشور بیگانه زندگی کنیم. بعد از اتمام درس، آقا تقی به خدمت سربازی رفت، شش ماه از خدمتش نگذشته بود که به فرمان حضرت امام خمینی از پادگان فرار و دوستانش را نیز به این کار تشویق کرد.
به دنبال این فرمان، سید محمد تقى نیز از پادگان فرار کرده، به خانه آمد و در حالى که نفس نفس مىزد رو کرد به من و گفت: "مادر! من از پادگان فرار کردهام" براى یک لحظه تکانى خوردم و سپس تحت احساس مادرانه گفتم: اگر تو را بگیرند تیرباران مىکنند. اما او با خونسردى مسایل را برایم توضیح داد که از شنیدن حرفهایش قدرى آرام گرفتم: پس از این گفتگو، او بلافاصله لباسهایش را عوض کرد و آماده بیرون رفتن از منزل شد. من از او خواستم که مدتى را در خانه بماند تا قدرى قیافهاش تغییر کند و شناخته نشود اما او تنها با یک جمله مرا به خود آورد و همراه با لبخندى گفت: "مادر! من فرار کردهام تا فعالیت کنم و اعلامیههاى حضرت امام را پخش کنم. من فرار کردهام تا به جاى اینکه مقابل مردم بایستم، در کنارشان باشم. مادر! من فرار نکردهام که در خانه بمانم."
این جملات محمد تقى، در من تأثیر عمیقى گذاشت بطورى که مرا از گفتهام پشیمان کرد. او ضمن رفتن بار دیگر رو به من کرد و ادامه داد: "اگرکسى با لباس سربازى سراغ من آمد فوراً او را به داخل راهنمایى کن تا پس از این که لباسش را عوض کرد بتواند به خیابان بیاید."