شهید آوینی و نوازش روح مخاطب
نوید شاهد: روایت فتح با نثری پویا، زیبا، نوگرا و اندیشهزا، هر شنونده و بینندهای را میخکوب و در شطّ زلال خویش جاری و ساری میساخت. این نثر با آهنگی ویژه و صدایی که آمیزهای از حُزن و فرح بود شکوه و شوکت و غربت نسل رزمنده را پایا و جاودانه مینمود.
نثر شهید آوینی، نثری ادبی و بهتر است بگوییم کاملا شاعرانه بود و ترجمان ادبی که نویسنده پیشتر شعر ورزیده و با شعر الفت و انس دیرینه داشته است. نثری که در نوع خود، پیشتر و حتی بعد از خود نظیر و شبیه نداشت.
حال بخشی از راز موفقیت این اثر ماندگار (روایت فتح) را از کتاب معراج عشق میخوانیم:
جایگاه، تشبیه، استعاره و نماد در جلوهگاه مستند «روایت فتح»
«شهادت جانمایهی انقلاب اسلامی است و قوام و حیات نهضت ما، در خون شهید است. رمز آن که سیدالشهدا (ع) را خون خدا میخوانند، در همینجاست. خون پیکرهی حق در طول تاریخ از قلب عاشوراست و اگر حقیقت را بخواهی، هنوز روز عاشورا به شب نرسیده است. کاروان تاریخ روان است.» (آوینی، 1391، سایت شهید آوینی)
آنچه در نوشتههای کتاب دیده، خوانده و تحلیل میشود، نشانگر اعتقادات، ایمان و باور نویسنده است؛ خواننده در لابهلای خاطرات و آنچه نویسنده نگاشته است با عبارات و کلماتی روبهرو میشود که او را به تامل واداشته و جذب واژهها و جملات میشود؛ چهبسا تداعی آنچه که میخواند و میبیند، تخیل ورزیده و به معنای واقعی و حقیقی میرسد؛ آرامش درونی یافته و غبارهای ذهنش به کنار میرود؛ چهبسا اگر عبارات هنرمندانه و خلاقانه نویسنده که از متنی روان و آرام و گزارشی، ناگهان اوج ملکوتی و معنوی گرفته و دوباره به متنی آرام و گزارشی تبدیل میشود؛ خواننده خود را در میان خاکریزهای تاریخی بشر و حق و باطل، از گذشته تا حال و آینده میبیند و در ادامه، ضمیر ناخودآگاهش به آرامشی همراه با خدا بودن را مییابد؛ به همراه رزمندگان، مردم، ایثارگران، شهیدان، امام، یاران کربلا، امام حسین (ع) و ... روح سرکش متلاطم خود را در جمع تمامی آنچه خوانده و دیده؛ تامل کرده، بیدار مییابد و احساس نیاز میکند به بودن!
شهید آوینی و استفاده از علم بیان برای نوازش روح مخاطب در مستند "روایت فتح"
نویسنده با استفاده از علم بیان، «تشبیه، استعاره، نماد» و ... متنی ادیبانه، هنرمندانه و عارفانه را بر صفحه کاغذ نگاشته تا خواننده و شنونده متن نوشته گنجینه آسمانی بتواند به زیباترین شکل، آن را درک کند و به آنچه که هدف نویسنده است برسد!
«علم بیان، علم رمزگشایی و سخنی ادبی است و روش دریافت و مراد گوینده توضیح داده میشود و از این طریق میتوان دریافت که شاعر و نویسنده چه خیالی کرده است؛ پس علم بیان چهارراهی است که ما را به شهر رویایی و مخیل هنرمند و اثر هنری میبرد؛ هنرمند کسی است که به تخیل تصویری و عاطفی میاندیشد، میبیند و بیان میکند.» (شمیسا، 1372: 16-18)
در این مقال مقدمهای کوتاه بر تشبیه، استعاره و نماد نگاشته و شاهد مثالهایی نیز از کتاب گنجینه آسمانی آورده شده تا به آنچه هدف نویسنده در ضمیمه علم بیان و زیباشناسی در متن نوشته روایت فتح بوده آشنا شویم.
این متن نوشته از آن جهت زیبا، دلنشین و نوازشگر روح بشر است که با استفاده از علم بیان، ادیبانه و هنرمندانه باعث بیداری روح انسان به فطرت الهی، حفظ دین و میهن و قیام حسینی (ع)، در کالبد تاریخ فطری بشر شده است!
تاثیر شگرف ادبی این متن ساده و روان بر آن شده تا در ایام پُرهیاهو و پُر افتوخیز دوران دفاع مقدس؛ ضمیر ناخودآگاه تمامی مردم ایران، از پیر تا جوان، زن و مرد و .... از تمام ادیان مختلف با عشق پاک و ضمیری با بصیرت در پشت جبهه و جبهههای حق علیه باطل حضور یافته و با عزمی راسخ به مقابلهی دشمن رفته و با وحدت و توکل بر خدا و رهنمودهای امام راحل به پیروزی برسند.
«ادای معنای واحد به طرق مختلف، میتواند به "شیوه"ی مختلف تحقیق یابد، با ایجاز، با اطناب، با تاکید؛ اما آنچه خاص سبک ادبی است، صورخیال یعنی تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه و سمبل و ... که از همه مهمتر بحث تشبیه و استعاره است.
تشبیه و استعاره از یک جنساند و در حقیقت باید یک نام داشته باشند، چنان که فرنگیها کلا به آن ایماژ میگویند؛ ولی در کتب بیان آنها را به سبب مفصل بودن بحث، تحت دو نام بررسی کردهاند.
اشیا و پدیدهها به دو طریق به هم مربوط میشوند: از طریق شباهت (تشبیه و استعاره) و از طریق مجاورت (مجاز).» (همان: 20)
«تشبیه مبتنی بر ادعای شباهت (آنالوژی) است و استعاره مبتنی بر ادعای یکسانی، اما به هرحال هر دو، عنصر مشترک بین دو امر یا دو چیز را کشف و برجسته میکنند، یعنی دو چیز را از طریق یک ایدهی مشترک به هم مربوط میسازند. منتها ادعای شباهت در تشبیه صراحت دارد و در استعاره صریح نیست.
برخی از استعارات و تشبیهات ایماژ نیستند، یعنی تصویری و هنری و به اصطلاح مخیل نیستند. به آن دسته از استعارات و تشبیهات که ایماژ هستند صورخیال میگویند که معمولا باید شرایطی داشته باشند.
تشبیه و استعاره نماد شاهد مثالهایی از گنجینه آسمانی "روایت فتح" دارند که نشانه صداقت و نوع روایی روایت فتح است.
حسینعلی قبادی چنین مینویسد: «عناصر طبیعت، درون ما و خود ما هستند و از این لحاظ، عقاید سمبولیست، بیشتر به عرفان شرق نزدیک میشود؛ در نظر "بودلر"، حقیقت از چشم مردم عادی پنهان است و فقط شاعر و (نویسنده) با قدرت ادراکی که دارد بهوسیلهی تفسیر و تعبیر این علائم، میتواند آن را احساس کند.
ارتباط دقیقی بین عوالم جداگانه وجود دارد که شاعر و (نویسنده) باید آنها را کشف کند و برای بیان مطالب خود به زبان جدیدتر، از آنها استفاده نماید.» (قبادی، 1386)
«مرتضی تلاش میکرد
ارتباط تاریخی، معنوی و ملکوتی تاریخ انقلاب و دفاع مقدس را با صدر اسلام نشان
دهد. سید، همیشه عالم ظاهر را بهاصطلاح خودش، "تاویل" میکرد، هیچگاه
درصورت نمیماند، بلکه به معنا واصل هر چیز رجوع میکرد.» (تاجدینی، 1374)
«آقا سید، درجایی که میخواست آتش سنگین سلاح دشمن را نشان دهد، بهعنوان "ادوات
شیطانی" تعبیر میکرد که مثلا ساحران فرعون میخواهند در برابر قیام موسی ع
قرار گیرند و از آن سحر و جادو بهره ببرند، این "سحر" هم به معنی سحر و
جادوی جدید مدرنیته و هم سحر و جادوی شیطان بزرگ زمان ما بود که میخواهند در
مقابل فتوحات رزمندگان ما انجام دهند.» (کاظمی
موسوی، 1392)
شهید آوینی، آنچه در صحرای جنوب و غرب ایران لمس و مشاهده کرد؛ چون: کبود شدن، تکهتکه و پرپر شدن گلهای پشت جبهه و جبهههای حق علیه باطل و رزمندگانی که بهواسطهی موشک باران و گازهای شیمیایی، تاویل زدن اعضا و جوارحشان، این صحنهها تداعیکنندهی کشته شدن کودکان در شب سرد نینوا و کبودی صورت و بدن آنان و شهدای تکهتکه شدهی کربلاست؛ همچنین کبودی بدن یاس نبوی و شقایقهای پرپر دشتی به وسعت تاریخ اسلام.
«در مجموعه نوشتههای شهید آوینی، نوعی تفکر تفصیلی و خودآگانهی تاریخی است که از حکمت معنوی با واسطه بهره میگیرد، وضع کنونی، دیروز و امروز جهان را تبیین میکند و جایگاه انسان را، در جهان خود، آگاهانه و به تفصیل و تفسیر، تاویل میکند.» (سایت جامع فرهنگی، مذهبی شهید آوینی)
بنابراین میتوان گفت: آقا سید، از دیدی ادیبانه، عارفانه و حکیمانه نسبت به علوم
یاد شده، برخوردار بوده و استفاده از تاویل یکی از تاثیرگذارترین عوامل ظاهری و
باطنی متن نوشتهی روایت فتح میباشد.
تفتازانی در این موردف بیان داشتند: «استعاره بر تاویل استوار است، برای اینکه در استعاره مدعی دخول مشبه در جنس مشبهبه میشویم و حال آنکه در کذب، تاویلی وجود ندارد و دلیل دیگر وجود قرینه در استعاره است؛ زیرا مانع ارادهی واقعیت در موضوع له میشود و این هم در کذب ممکن نیست.» (تفتازانی، 1388)
این نشانهی
صداقت و نوع روایی روایت فتح است.
برگرفته از کتاب «معراج عشق» نوشته میترا احمدخمسه، سال نشر1396، شمارگان 500، انتشارات تیرگان