نامه ای ناتمام
سهشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۴۸
(تَق ، تَق ،تَق )
- : <<کیستی؟>>
- : آشنا ،
خاطره ای مانده از آن روزها
خاطره شعله ور خاک ریز
خاطره ی سنگر و قرآن و نور
خاطره ی غربت شبهای <<هور>>...
شهر نه ،
از غربت دشت آمدم ،
از شب نورانی<<والفجر8>>
آمدم.
(تَق ، تَق، تَق )
- : <<کیستی؟>>
- : آشنا ،
بادوپا
نه،
به سرآمدم
از دل شبهای خطر آمدم
- : <<کیستی؟>>
- : آشنا ،
آه،
شبی
ماه
نگاهش به دلم بند بود
خانه من در دل <<اروند >> بود
سهم من ،آری
گل و
آینه و
لبخند بود.
آهسته،
آرام،
درباز شد.
صبح بود.
بقچه ، در دست او
آیینه،
انگشترو
مهرو
پلاک ،
نامه ای نا تمام
چفیه و عکس امام...
نظر شما