دلنوشته سرلشکر سلیمانی درباره کتاب «وقتی مهتاب گم شد»
سهشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۳۴
پس از توصیه رهبر انقلاب درباره ترویج کتابهای دفاع مقدس دلنوشته سرلشکر سلیمانی درباره کتاب «وقتی مهتاب گم شد» منتشر شد.
به گزارش نوید شاهد، «وقتی مهتاب گم شد» عنوان کتاب خاطرات
جانباز سرافراز آقای علی خوشلفظ است که رهبر انقلاب چندی پیش آن را مطالعه
کرده و یادداشتی بر آن نوشتند. متن این یادداشت در مراسمی در همدان
رونمایی شد. اما رهبر انقلاب در دیدارهای مختلفی به این کتاب اشاره و از آن
تمجید نمودند و دیگران را به خواندن آن توصیه کردند.
از این رو،
سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی، پس از مطالعهی کتاب «وقتی مهتاب گم شد» یادداشتی را خطاب به
جانباز سرافراز آقای علی خوشلفظ نوشته است که پایگاه اطلاعرسانی
KHAMENEI.IR متن آن را منتشر میکند.
بسمهتعالی
عزیز برادرم علی عزیز
همه شهداء و حقایق آن دوران را در چهرهی تو دیدم
یکبار همه خاطراتم را به رخم کشیدی. چه زیبا از کسانی حرف زدهای که صدها نفر از آنها را همینگونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آنها را تشییع میکنم و رویم نمیشود در تشییع آنها شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آنها را -مراد و حیدر را- از دست دادم، اما خودم نمیروم و نمیمیرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز لهله میزنم و به درد «چه کنم» دچار شدهام. امروز این درد همه وجودم را فراگرفته و تو نمکدانی از نمک را به زخمهایم پاشاندی. تنهای تنهایم.
عکست را بروی جلد بوسیدم ای شهید آماده رفتن و دوست ندیدهام که بهترین دوستت را در کنارم از دست دادی. امیدوارم سربلند و زنده باشی تا مردم ایران در زمین همانند دب اکبر در آسمان نشانی خدا را از تو بگیرند و به تماشایت بنشینند.
برادر جاماندهات
قاسم سلیمانی
96/1/30
بسمهتعالی
عزیز برادرم علی عزیز
همه شهداء و حقایق آن دوران را در چهرهی تو دیدم
یکبار همه خاطراتم را به رخم کشیدی. چه زیبا از کسانی حرف زدهای که صدها نفر از آنها را همینگونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آنها را تشییع میکنم و رویم نمیشود در تشییع آنها شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آنها را -مراد و حیدر را- از دست دادم، اما خودم نمیروم و نمیمیرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز لهله میزنم و به درد «چه کنم» دچار شدهام. امروز این درد همه وجودم را فراگرفته و تو نمکدانی از نمک را به زخمهایم پاشاندی. تنهای تنهایم.
عکست را بروی جلد بوسیدم ای شهید آماده رفتن و دوست ندیدهام که بهترین دوستت را در کنارم از دست دادی. امیدوارم سربلند و زنده باشی تا مردم ایران در زمین همانند دب اکبر در آسمان نشانی خدا را از تو بگیرند و به تماشایت بنشینند.
برادر جاماندهات
قاسم سلیمانی
96/1/30
نظر شما