شنبه, ۱۹ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۰۴
نوید شاهد: ماموستا شهید ملاعلی جلالی‌زاده، عشق و علاقه ویژه‌ای به امام(ره) داشت و اوایل پیروزی انقلاب اسلامی نامه‌ای به ایشان نوشت.
به گزارش نوید شاهد به نقل از خبرگزاری حیات، ماموستا شهید ملاعلی جلالی‌زاده پنجم آذرماه 1302 در روستای گلین سنندج در خانواده ای از اهل سنت به دنیا آمد. پدرش ملا جلال‌الدین امام جماعت گلین بود، ولی علی نتوانست از علم و دانش پدر بهره‌ای ببرد زیرا در همان روزهای کودکی سایه یتیمی بر سرش نشست و از نعمت وجود پدر بی‌بهره شد.

قرآن خواندن را نزد مادرش آموخت. بعد از آن به مکتب‌خانه روستا رفت و علوم مقدماتی و کتاب‌های رایج مکتب‌خانه را آموخت. از 15سالگی برای کسب علوم دینی به نقاط مختلف سفر می‌کرد. به چند روستا سفر نمود و پس از آن راهی کشور عراق شد و در محضر بزرگ اهل سنت در عراق کسب فیض نمود. وقتی به وطن بازگشت اجازه افتاء در مذهب امام شافعی را دریافت کرد و امام جمعه و جماعت روستای گلین شد.

سال 1320 تا 1322 سال‌های آشوب و هرج و مرج بود، بیگانگان از هر سویی به ایران روی نهاده بودند و کشور عملاً در دست متفقین بود. ملاعلی در آن زمان به مبارزه با نیروهای اشغالگر پرداخت و مردم را به دفاع از خود در مقابل بیگانگان تشویق می‌کرد.

وقتی اربابان و حکام محلی از دسترنج ضعیفان و تهیدستان استفاده می‌کردند بر ثروت خویش می‌افزودند هر روز به سختی و فلاکت کشاورزان و فقرا افزوده می‌شد، مشاهده این وضع برایش بسیار سخت و ناگوار بود به همین دلیل با قاطعیت و بدون هیچ ترسی به دفاع از حقوق مستضعفین می‌پرداخت و مستضعفان را به مطالبه حقوق خود تشویق می‌کرد. در بخشی از مبارزات سیاسی خود در دهه 20 به افشای هویت موسسان و اهداف شوم دو حزب«سعادت و عدالت» پرداخت و آنان را فرمایشی و غیرواقعی خواند.

سال 1322 به صورت پنهانی علیه کودتای آمریکایی 28 مرداد تبلیغ کرد و مردم را از حقیقت ماجرا آگاه نمود، به خاطر روحیه مبارزه طلبیش رژیم نتوانست وی را در کسوت معلمی تحمل کند از این رو در سال 40 از شغل معلمی برکنار شد و این در حالی بود که تنها دو سال از خدمتش در این عرصه می‌گذشت و نیاز به وجود افرادی همچون وی در بدنه تعلیم و تربیت به دلیل کمبود نیرو زیاد بود.

ملا علی علاوه بر ارشاد مذهبی مردم، آنان را از اوضاع سیاسی آگاه می‌کرد و نسبت به ستم خائنین و حکام محلی به اعتراض تشویق می‌کرد. علاقه زیادی به تعلیم نوآموزان داشت، به همین دلیل علاوه بر تعلیم و قرآن به نوجوانان و جوانان به شغل معلمی در مدرسه روی آورد هر چند به دلیل فعالیت‌های سیاسیش او را از ادامه آن کار باز داشتند، اما همواره در پی آن بود که دانسته‌های خود را به دیگران بیاموزد.

پس از آن به دامنه فعالیت‌هایش افزود و به همین دلیل دستگیر شد. شهید جلالی‌زاده هفت ماه در سنندج و کرمانشاه، زندان‌ را تحمل کرد و پس از آزادی به روستای گلین بازگشت و به مبارزاتش ادامه داد تا انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی به حفظ و حراست از آن پرداخت و در مقابل فتنه‌های منافقین به روشنگری پرداخت و هویت ضد دینی و ضدمردمی آنان را بدون هیچ ترس و واهمه‌ای آشکار می‌کرد.

ابتدا در روستای گلین و پس از آن در شهر سنندج به افشای هویت گروهک‌ها و منافقین پرداخت و شعارهای آنان را واهی و پوچ خواند و اعلان کرد؛ پول و سلاح گروهک‌ها را دولت‌های بیگانه برای نابودی اسلام و مسلمانان تامین می‌کنند و نباید فریب آنها را خورد. وقتی افراد ضدانقلاب میزان نفوذ شهید را در میان مردم مشاهده کردند خواستند وی را به سوی خود بکشانند تا از نفوذ کلامش استفاده کنند.

اما این روحانی متقی در بین جماعت‌های مختلف بدون هیچ واهمه‌ای با صدای بلند فریاد می‌زد و می‌گفت: مسلمان و کافر هیچ وقت باهم سازش نمی‌کنند.

از بدو تاسیس مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور به عضویت این مرکز در آمد و به صورت گسترده با آن همکاری می‌نمود. سال 59 به دلیل ستم و فشار گروهک‌های تروریستی ملحد، مدتی متواری شد تا آنکه از روستای گلین به شهر سنندج مهاجرت کرد و در محله قطارچیان ساکن شد. ایشان به دعوت مردم امامت جماعت مسجد محله قطارچیان را بر عهده گرفت و در پاکسازی شهر سنندج از لوث وجود منافقین تلاش بسیار نمود.

گروهک های تروریستی جدائی طلب، برای خاموش کردن صدای حق‌طلبی شهید ملاعلی روش‌های مختلفی همچون تهدید و آزار و اذیت و توهین را امتحان کردند، اما کاری از پیش نبردند و شهید همچنان به راه خود محکم و استوارتر ادامه می‌داد.

زمانی که از وی ناامید شدند او را دستگیر نموده و می‌خواستند به زور وادار به صحبت کردن به نفع خودشان کنند. از او خواسته بودند تا درباره کشتگان منافق فتوا بدهد که آنان شهید هستند، اما شهید جلالی‌زاده فریاد زده بود: «کدام شهید؛ شهید کسی است که در مقابله با کفار و برای اسلام کشته شود کسانی که علیه اسلام و مصداق بارز آن انقلاب اسلامی می‌جنگند نه تنها شهید نیستند، بلکه کافرانی هستند که به جهنم خواهند رفت، چرا که شهید دوست خداست لیکن این منافقان با خدا محاربه می‌کنند پس دشمن خدا هستند.»

تروریست ها برای خلاصی از وی در شب نوزدهم تیرماه سال 60 در حالی که ملاعلی به همراه فرزندش مسلم بعد از اقامه نماز عشاء از مسجد به سمت خانه برمی‌گشتند، ایشان را جلوی در منزل به رگبار گلوله بسته و به شهادت رساندند.

پیکر پاک پدر و فرزند شهید در میان آه و سوز خانواده و مردم بعد از تشییع در بهشت محمدی قطعه شهدا به خاک سپرده شد.

این شهید عشق و علاقه ویژه‌ای به امام راحل (ره) داشت، اوایل پیروزی انقلاب اسلامی نامه‌ای به امام نوشت: «اینجانب علی جلالی‌زاده پیش نماز مسجد گلین ژاوه‌رود پشتیبانی خود و از طرف 3 هزار نفر مستضعف آبادی اعلام نموده و در ضمن اهالی آبادی‌ و هشتاد آبادی دیگر ژاورود که بالغ بر 100 هزار نفر کرد شافعی مذهب که با جان و روح برای پشتیبانی امام اعظم خود و جمهوری اسلامی و برای هرگونه اوامر حاضر است. خواهان بذل توجه پدرانه قائد اعظم هستیم و چون در زمان طاغوت از هرگونه مزایا محروم و تحت شکنجه قرار گرفته، تقاضای عطوفت و خشنودی اهالی را به پاسخ نامه به وسیله رادیو نمود.»

انتهای پیام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده