جهان بيني شهيد 1
از
خداوند ميخواهم مرا جزو غلامان درگاهش بپذيرد؛ خدايي كه بهترين و
نزديكترين راه را براي رسانيدن من به خودش برايم نمايان ساخت، و هر چه را
كه در دنيا هست وسيله برايم قرار داد تا من بهتر بتوانم به سويش گام
بردارم، و شكر ميكنم خدايي را كه مرا دلباخته دنيايي فاني نكرد تا به آتش
دوزخ دچار نشوم. خواهران و برادران، اين حقيقتي است كه همه ما دير يا زود
بايد برويم، ولي وسيله رفتنها فرق ميكند، پس بگذاريد آدمي بهترين وسيله را
كه شهادت ميباشد انتخاب كند و به لقاءالله بپيوندد. دوست دارم در ميادين
نبرد كشته شوم، مانند شهداي كربلا. من ميخواهم ـ مانند شهدا ـ با همين
لباس رزم به خاكم سپاريد و همه بدانند من پاسدار اسلام بودم و به خاطر
اسلام شهيد شدم. آري من در جبهه جنگ ميرزمم تا امامم، تا مجلس شوراي
اسلامي، تا دولتم و ملتم بتوانند براي اسلام خدمت كنند. / منوچهر كسب كار حاجي آقا ********* سپاس
خداوندي را كه در پيش پاي من راهي قرار داد تا از ميان منجلاب گناه و
تباهي و معصيت خدا بدر آيم و به سوي او پرواز كنم. من «شهادت» را دريافتم
كه راهي راحتتر از آن براي رسيدن به بهشت موعود نيست و هرگز نخواهد بود./ محمد واحديان ********* هر
كس سرلوحه كار و عملش را خدا قرار دهد، و هيچ دوستي هم نداشته باشد، بداند
كه خدا ياور اوست. و اگر شما يك قدم برداريد خداوند ده قدم برميدارد. پس
همه براي خداوند هستيم./ محمود اسماعيلي بميزي ********* زندگي
را براي خدا بخواهيد تا اينكه بر ايمانتان افزوده شود. دعا و مناجات زياد
كنيد، كه با دعا و مناجات برقرار هستيم و هميشه به فكر ظهور حضرت مهدي(عج)
باشيد./حسين رضائيهاي جوادي تنها ********* درك
عالم معني و روح ايمان خود از برنامههايي است كه فقط به اراده و خواست
خداي عظيم و قادر ممكن است. البته كوشش انسان را هم قبل از اين عطاي بزرگ
خداوندي بايد در نظر داشت. يك روز وجود نداشتيم و به اراده او به وجود
آمديم، و يك روز هم به اراده و خواست او بايد برويم. چه بهتر كه تحول از
دنيا يم ادي به دنياي معنوي را انتخاب كنيم. بالاترين توفيق اين است كه همه
چيز برا براي او، براي رضاي او باشد. بايد او را شناخت، و پس از شناختن در
راه او گام برداشت. بدرستي كه تنها راه رسيدن به فلاح و رستگاري پيروي از
اولياي خداست و يقيناً خميني يگانه نايب برحق مهدي(عج) است./ يونس بكائي ********** «ما
خلقت الجن و الانس الا يليعبدون» براي عبادت آمدهايم تا در اين فاصله
حركتي داشته باشيم، كه آن حركت ذكر خدا باشدو عبادت معبود. نه به آن جهت كه
خداو خالق نيازي به عبادت ما داشته باشد، نه كه رشد و تكامل ما در مسير
خدا چيزي غير از عبادت نيست و تمام دادهها براي خود اوست. خوب چه كار بايد
بكنيم؟ اولين شرط انجام، ايمان به آن است، و ايمان زباني، تازه ثبتنام
در كلاس است./مجيد سليمي
************** اگر
بواسطه رضاي او نبود ما هم ميتوانستيم جواب دشمنانمان را همچون خود آنها
ناجوانمردانه بدهيم. اما نه، ما بايد در تمام حالات زندگي ـ چه در جبهه جنگ
باشيم، چه تنها و چه در جمع ـ فقط به رضاي خدا فكر و عمل كنيم. ما به دنيا
آمدهايم تا در اينجا بواسطه امتحانهايي كه از ما ميشود، توشهاي برا
يمنزل ابديمان و جايگاه اصليمان برداريم. ما به دنيا نيامدهايم كه در
اينجا هر چه ميخواهيم بكنيم، نه برادر، هر چه در دنيا بكاري حاصلش را در
آن دنيا خواهي چيد، و اگر اين نكته را از ته قلب ميفهميدي و درك ميكردي
به دنبال اصلاح عمل خود بودي و سعي ميكردي كه هر روز از روز پيش كمتر گناه
كني؛ تا بتواني از اين امتحان كه زمانش به طور طبيعي 60 سال و ورقه امتحان
كره زمين است سربلند و موفق بيرون آيي./ حميدرضا رضايي *********** اي
مردم جهان، بدانيد كه در زندگي بايد بنده يكي باشيد و آن هم خداست. و اين
را در عمل پياده كنيد، نه به زبان. و گمان مبريد كه خداوند شما را امتحان
نميكند. دست از خودپرستي و شهوتراني برداريد، يك لحظه فكر كنيد و بينديشيد
كه چقدر بت در بتكده دل ميپرستيم، بتها را بشكنيد و آزاده باشيد و با
سلاح لا اله الا الله و محمد رسول الله به پيش برويد تا نيست قدرتي بالاتر
از قدرت خدا./ حسن احمدي شهرابي *********** بدانيد،
من همه معبودهاي زمانم را كنار زدم، و به خداي خود كه خالق همه است
پيوستم. و خدا را بر همه آنها ترجيح دادم، و قبل از اينكه به آنها عشق
بورزم به خديا خود عشق ورزيدم؛ و اگر هم ياران را دوست داشتم به خاطر خدايي
بودن آنهاست. و نيز خدا به من عشق ورزيد و اين را بدانيد كه، شهادت تنها
يك باختن نيست، بلكه يك پيروزي و يك انتخاب است./محسن گلگير نوشآبادي ************* تنها انسان با بينهايت ارضا ميشود، زيرا انسان طالب بينهايت است، و ما تنها يك بينهايت داريم و آن خداست؛ و انسان بايد تنها هدفش خدا و كسب رضاي او باشد./ حميدرضا پيوندي ************ آدم
اول بايد خودش را بسازد و از خود شروع كند، تا خودش را بشناسد و زمان خودش
را بشناسد و دين و آيين خود را بشناسد، خلاصه حق و باطل را بشناسد./ سيدمهدي حسيني
************ مكتبي
انسان را حيوان ابزارساز ميداند و برده ابزار توليدش ميكند. و مكتبي
ديگر او را حيواني مصرف ميداند؛ اما انسان در اسلام موجودي است كه از درون
انقلاب كرده و از ماندن وجوديش سرباز زده و به سوي خداي خود روان گشته
است./ رضا اللهوردي ************ نيت
خالص هر انسان در هجرت، جهاد و شهادت است، و آنگاه جامه عمل ميپوشد كه پا
بر فرق تمام وابستگيهاي دنيايي گذاشته و با يقين كامل و با استقامتي چون
كوه در برابر مشكلات، و با عشق به خدا از متاع قليل دنيا دل كنده و در بهشت
پرنعمت و جاويدان خداوند، پرواز روح را از قفس تن نظارهگر باشد./ محمد ولدخاني
************ فعاليت
در راه خدا، جهاد و دفاع از دين مبين و سعادتبخش اسلام تنها در جبهه و
اسلحه به دست گرفتن نيست،زيرا در روايات امده، اگر طالب علم واقعاً
انگيزهاش حقيقتجويي و در خدمت و تقرب به خدا باشد و علم را وسيله مطامع
خود قرار ندهد و در اين ميان از دنيا برود، شهيد از دنيا رفته است./ محسن ريحانچي ********** اي
انسان، تو آزاد نيستي، در بندي، در بند يك صياد لطيف، تسليم شو. آدمها فكر
ميكنند آزادند، بسي حماقت، راه يك يبيش نيست، كدام انتخاب؟ انتخاب ميان
ماندن و پوسيدن و يا رفتن به حرص و سبقت./ ابوالفضل شكوري ******** انسان
يك بار بيشتر نميميرد، چه بهتر است اين مردن در راه الله باشد. چنين
انساني هرگز خود را تنها و بيپناه و سرگردان، يا پوچ و بيارزش نمييابد،
بلكه به عكس خود را ذرهاي بي انتها وابسته به ابديتي بيپايان وجاودانه به
عظمتي باشكوه و به كمالي بيغايت و بينهايت دوست داشتني مييابد و هرگز
به نابودي مطلق كشيده نميشود و حتي مرگ او در حقيقت آغاز دوره جديدي از
حيات است./سعيد حشمتي كلهر ************** بدانيد
كه، هر كس به مصداق آيه «بل الانسان علي نفسه بصيره...»، و آنچه ميكند،
بيناست، و نيز بر نيت خويش آگاه است كه براي خداست يا براي غير اوست. پس
براي او جاي هيچگونه عذري نميماند كه اگر خطايي كرد عذر و بهانه بياورد و
يا باطلش را با توجيه حق جلوه دهد و تنها خود را فريفته است، و بدانيد كه
انسان خلق نشده مگر براي عبادت و بندگي خدا و آن انجام عمل صالح است./ كامران آقاحسيني نائيني ********** انسان
گاهي خود را فرموش ميكند كه بدني ضعيف و ناتوان دارد كه در مقابل عالم و
زمان كوچك و ناچيز است. فراموش ميكند كه هميشگي نيست و چند روز بيشتر در
اين دنياي خاكي و مادي نيست. در آن موقع است كه احساس تكبر و غرور ميكند و
خدا را فرموش ميكند و مشغول آرزوهاي دور و دراز ميشود و پا در صراط
گمراهي ميگذارد. خداي را شكر كه مرا به خود آورد و نيستي و زوال و ضعيفي
انسان را برايم نمايان گردانيد./علي افشاري ********* ادامه
حيات انسان بسته به مقدار نشاط و پيروزي است كه در او وجود دارد، و
طبعاًهر قد نشاطش در زندگي بيشتر باشد بهتر ميتواند با نيكبختي روزگار
خود را بگذارند و موفقيت به دست آورد و بر مشكلات فايق آيد. اگر روزي نشاط
خويش را از دست داد، زندگي سراسر غم و اندوهي را داشته كه چون مردگان از
زندگي خويش بهرهاي نميبرد، و پوسته آرزوي مرگ ميكند. آن روز است كه مرگ
به سراغ او نميآيد، پيداست كه نشاط انسان بستگي به مقدار اميد او دارد./ حسنعلي پيامي ***************
حكومت
جز حق خدا نيست، فرمان داده است جز او را نپرستيد، اين است دين راستين
اسلام. حكومت انسان بر انسان ـ كه عبارت است از وضع قوانين به وسيله خود
انسان و اجراي آن ـ پرستش غير خداست. بشر ناگزير است مقررات نظام آفرينش را
اطاعت كند و خواستهاي خود را با آن منطبق سازد. هر كس به منظور ارضاي
خواهشهاي نفساني خويش از قوانين خلقت قدم فراتر بگذارد و به تصور آزادي
بيحساب از عوامل طبيعت سرپيچي نمايد، قطعا با كيفر اجتنابناپذير مواجه
خواهد شد. / محمد محسني راد آقاسي
****************** ايمان
محور آموزش اسلام است؛ ايمان به معناي گرويدن به حقيقت و اطمينان يافتن
است، و قبول داشتن به طور يقيني. ايمان محور و اصل اسلام و احكام آن است كه
كليه اعمال براساس اصول ايمان محكم و استوار است. هر اندازه ايمان انسان
بالا باشد و محكم، تقواي فرد نيز زياد ميشود و پرهيز از گناه نيز زياد؛ پس
ايمان رابطه مستقيم با تقوا دارد. فرشتگانن خدا خدمتگزار مومنين، و مومنين
هميشه در پناه خدا، و بهشت از براي آنان است؛ و در كل اقرار و معرفت و
كردار اساس و ركن اصلي ايمان هستند، كه همان اصل اقرار به زبان و عقيده
قلبي و عمل به اركان است. تهذيب به معناي پاك كردن خود از خويها و عادات
حيواني است، هرگاه صفات رذيله را از وجود خود بيرون نموديم آنگاه خود را
ميشناسيم، و هرگاه خود را شناختيم خداي خود را بهتر ميتوانيم بشناسيم، و
يكي از بهترين راههاي شناختن نفس و تهذيب خود بجا آوردن نمازهاي واقعي است
كه در آن فقط و فقط خدا مدنظر باشد./ توكل قرهگزلو ********************** اوست
كه انسان را خلق كرد، و دو خط؛ يكي خط وحي، و ديگري خط رأي را بر سر راهش
قرار داد. خط رأي، خوخواهيها و خودبزرگبينيها و شرارتهاست، خطي است كه
خدا را از ياد انسان ميبرد،خطي است كه معنويت انسان را ميگيرد و ماديات
را جلوي چشم انسان ظاهر ميسازد، و خطي است كه شيطان او را هدايت ميكند.
پس خطي كه هدفش ماديان دنيوي و رهبري شيطان باشد، پايانش كفر ورزيدن به
خداوند است، و جايگاهش دوزخ ميباشد. اما خط وحي، خط خدابيني و يكتاپرستي
است، خطي است كه انسان خدا را بر همه كارهايش ناظر ميداند. خطي است كه
هدفش رستگاري در آخرت است و دنيا فقط وسيلهاي است براي رسيدن به هدف و
معبود. خط وحي، خطي است كه رهبرش محمد(ص) است؛ محمد(ص) كه از جانب خداوند
مامور شد كه انسانها را به عرش اعلي و جايگاه برتر هدايت كند. / محسن وزرنه ***************** ـ
انسان به منزله موجودي كه آسمان و زمين مسخر در ارادهاش است و تمام
ملائكه مسجود او هستند و او خليفه خدا روي زمين است، داراي ويژگيهاي مخصوص و
نيروهاي منحصر به فرد است. يكي از اين نيروها قوه تعقل و سنجش است؛ يعني
از لحظهاي كه انسان در روي كره خاك پديد آمده وحركت خود را در اين دنيا
شروع كرده هميشه دو راه در برابرش بوده و دو انتخاب ميتوانست بكند؛ يكي
انتخابي در جهت هوسهاي نفس و حرهاي خلق و جلوههاي دنيا، يعني جهتي
پايينتر از استعداد وجوديش و راه خسران و زيان؛ و ديگر انتخابي برتر از
خود و براي رشد استعدادها و تكامل نيروهاي درونيش. از همان ابتدا اين دو
راه مشخص ميشود، قابيل راه خسر را انتخاب ميكند و جلوه دنيا وهواي نفس او
را ميفريبند و دچار خسارت ميشودو جاودان در آتش، و هابيل در راه رشد را
طي ميكند و به رضوان خدا ميرسد. پس اين دو راه در برابر هر انساني هست و
انتخاب هر يك بستگي به شناختي دارد كه از خود و اين دنيا داريم./ داود دژكام ********************** انسان
موجودي است كه او را اشرف مخلوقات گفتهاند؛ نتيجتاً انسان داراي حركاتي
است كه با ساير موجودات متفاوت است. يكي از آن تفاوتها نيرويي است در انسان
به نام عقل كه ساير موجودات از آن برخوردار نيستند. انسان در رابطه با اين
آن قدر ميتواند پيش برود كه به مقامات عاليه برسد كه از جمله آنها شهادت
در راه خداست، كه امروزه به لطف و عنايت الهي در كشورها اين نيرو بسيار پا
گرفته و همچنان مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد. غرض اينكه من از وقتي خود
را شناختم حس كردم نيرويي خدادادي در درونم هست كه اگر به نحو مطلوب از آن
استفاده شود انسان را به عالي درجات ميرساند كه امروزه ميگويند به لقاي
خداوند رسيده، و به عكس اگر استفاده صحيح نشود ديدهايم كه ميشوند منافقين
امروز./ مرتضي حسيني اشتهاردي ************** ارزش
هر انساني تنها از آرزو و آمال وي نزد خداي و ديگران برملا ميگردد. لذا
بايد شجرهاي پرثمر بود تا اسلام شكوفاتر گردد، تا ثمرش را به خداي تقديم
داريم. پس چرا آنقدر ناراحتيم براي چيزي كه از اوست و نزد ما وديعه است، نه
تنها امانت، بلكه همه از خود اوست و اختيارش را نيز او دارد، زيرا مالك
قلب ماست و ما بايد بهترينها را در راه او هديه نماييم، پس چرا در تأمل
هستيم؟ آيا از اين ارزانتر؟ علي راهروان فرد ************* حركت
انسان ملهم از نيازهاي او ميباشد كه بر مبناي جهتي كه براي خويش انتخاب
كرده شكل ميگيرد، آن كس كه نيازش قرب به الله گشت، جهت الهي پيش ميگيرد و
به راهي قدم ميگذارد كه بيگانه را در آن راهي نيست، تا چه رسد كه به
رابطه انسان با خدا لطمهاي وارد آورد. / مجيد كماليان
************ شما
ميدانيد هر انساني كه قدم در اين دنياي فاني مينهد، ناگزير مجموعه
گرانقدر عمر و وجود خود را صرف تحصيل اموري ميكند كه آن امور حاصل عمر او
بوده و سرنوشتش محسوب ميشود. گروهي آنچه راكه در زندگي چند ساله خود كسب
ميكنند جز اشباغ هواهاي نفساني چيز ديگري نيست،گروهي هم عمر خود را صرف
يافتن و كسب اسسباب سفر در راهيميكنند كه جان خود و جهان را نشان از
انتهاي بيمثال آن راه ميدانند. روزهاي آخر عمر كه ميرسد، من آنهايي را
كه بويي از آن مبدأ كمال و فيض بردهاند و لحظهاي به ياد او بودهاند و او
را منظر نگاه دل خويش قرار دادهاند و از آن بالا بدين دنيا يمنفور و اهل
محبوس و در بندش نگريستهاند و از فرط بيچارگي خود و اهل دنيا در مقابل
جمال و كمال خدا اندكي تأمل داشتهاند و اشكي بر گونه خود لغزاندهاند،
سزاوارتر براي وصيت ميدانم تا آن كسي كه ... حيف است قلم در اين ساعات
مقدس به ياد كسي جز راهيان اليالله مطلبي بنويسد. / الطفات شرافتي اي
جوانان، اسلام به كمك احتياج دارد، درخت اسلام خون ميخواهد، و اگر به حد
كافي خون به اين درخت نرسد اين درخت خشك ميشود، و اگر اين خون امروز ريخته
نشود فردا خواهد ريخت./ رضا فراهاني خيرآبادي ************* مكتب اسلام، به انسان راه ميدهد و ايمان ميبخشد كه هيچگونه سر تسليم در برابر ظلم و ستم فرود نياورد. / ابوالفضل عباسي ************* همه
را بدانند كه اسلام ما ذليل نيست، اسلام ما سرافراز است، اسلام حسين(ع)
است؛ اسلامي است كه حسين عزيز(ع) در آن صحراي گرم و سوزان همه چيزش را براي
آن داد و تنها رضاي خدا را خواست./ احمد لباف ***************** قدرت
اسلام، قدرت غيرمادي است و آن نيروي غيبي و درك مطالب انسانسازي است،
قدرت اسلام تا به آنجاست كه رهبر مسلمين خميني كبير ميفرمايد: «آمريكا هيچ
غلطي نميتواند بكند»، اين مهم است. اين سخن محتاج تفكر است، آيا انسان
ميتواند بدون زمينه چنين گويد؟ نه، هرگز. زمينه چنين سخن عظيمي رابطه با
خداست، رابطه با نيروي غيبي و رابطه با حضرت مهدي(عج) است./ محمدمحسن فلاحپور ***************** همانطور
كه همگان ميدانند انسان آزاد آفريده شده و انسان آزاد هدف ميخواهد كه
بايد در ميان ايدئولوژيهاي مطرح شده آني را كه انتخابش درست باشد برگزيند. و
در اين ميدان تاخت و تاز بايد دانست آن مكتبي بهتر است كه از هر نظر انسان
را به كمال برساند و آدرس دقيق را كه انسان از كجا آمده و به كجا ميرود
بياموزد. من نيز به درست بودنش شكلي ندارم، و همه خصوصيات انسان كامل را
در اين مكتب ميبينم. به طوري كه انسان آگاه به آن مكتب عاشق ميشود و وجود
خويش را با عشقي معنوي فدايش ميكند. ايمان و يقينم به خداست و به او اميد
دارم، چرا كه قانونگذاري است همه بُعدي، و وجود را با تمام خصوصياتش به
نام قالب انساني به انسان داده است، و براي چگونه بودن و چگونه آرامش
داشتن، قانوني وصف كرده است كه انسان بتواند به تكامل انسانيش دست يابد./ محمد مشيري **************
گواهي ميدهم كه بهشت و دوزخ حق است، و روز رستاخيز روز استواري ميزان عدل الهي حتماً ميآيد. مردگان سر از گور برميدارند و در محضر عدل خدا سر بلند ميكنند. / عليرضا پيكاري سيان
******************
ميانديشم كه چقدر باعظمت است و چقدر زيبا. قدرت خالق است و آفريننده ما، پس او كه ما را يك بار آفريد به فرموده خود در قرآن دگربار بعد از مرگ ما را از نو زنده ميكند و زندگي ديگري را براي ما مهيا ميسازد. آري بدين ترتيب اين زندگي و اين عالم تماماً امتحان و آزمايش خداوندي است؛ آزمايشي عظيم براي مخلوقي كه خدا او را جانشين خود در زمين قرار داده است. آزمايشي كه سرنوشت ما را در آن جهان گوياست. آري، بايد در اين دنيا رهتوشه جمع كرد تا براي آن جهان (آخرت) راحت بود. / محمد حيدري درمني
*************
مكتب ما، مكتب انتظار است؛ مكتبي كه نقش اعتماد به معاد همواره پيروانش را به بازگشت به سوي خدا ميخواند، و اين رجعت يعني به نور حيات رسيدن، يعني اوج گرفتن و از پستيها كنده شدن، يعني بندهاي وابستگي دنيا را از دست وپ ا باز كردن، يعني يكپارچه شور و عشق و شهيد راه خدا شدن. اين بينش و اعتقاد و انتظار است كه اسلام را زنده نگه داشته است گويي رمز پويايي و شكوفايي اسلام از اين است. / حسينعلي اصلاني
***********
از زماني كه خود را شناختم، و با خداي بزرگ و دين و پيغمبر وامام آشنا شدم، خود را همواره نكوهش و سرزنش نمودهام و غبطه خوردهام، كه چرا زودتر از اين با چنين آيين از همه جهت شكوفاي استعدادها و تواناييهاي آدميان، كه براي تمام جهات زندگي، چه در دوره جنيني و چه در دورههاي پيري، از بياهميتترين آنها قانون و مقررات دارد، و در واقع براي بهبود وضع مادي و معنوي و خداگونه كردن انسانها آمده، و غنيترين، عادلترين، عميقترين، واضحترين، شكافندهترين، دقيقترين، شيرينترين، لطيفترين، آزادترين و حتي سادهترين مطالب و دانستنيها ـ چيزهاي درك كردني و دانشهاي دست يافته و دست نيافته و شناخته شده و نشده ـ را با زباني كه داراي مشخصات ذكر شده ميباشد، با منطقي ثابت و نامتزلزل و علمي و همه كس فهم و جاودان و تحريف نشده و بكر، آشنا نشدم و از او فيض نبردم. اما، از آن ساعات و اوقاتي كه صرف شناختن اسلام، اين ايدئولوژي همواره آبياري شده از خون شهيدان زمان كردم، بسيار خوشحال و راضي هستم؛ و گرچه من تازه در ابتداي اين مسير تكاملي تدريجي قرا رگرفته ام و هرگز هم به آخر اين راه دراز نخواهم رسيد، اما هرگز از او سير نميشوم و هر چه در او فرو ميروم تشنهتر و كنجكاوتر ميگردم./ محمد پرسته
**************
هدف از خلقت انسان اين بوده است كه آزمايشي گذاشته شود بين مردم. اين آزمايش چيست؟ اين آزمايش عبارت است از اينكه انسان را تحت لواي پرچمي به نام دين قرار دادهاند و اين دين روشنكننده راه انسان به سوي خداست. اينكه آزمايش از اينجا شروع ميشود، در دين مقدس اسلام قوانيني در تمامي جوانب و اوامر زندگاني وضع شده است؛ و اينكه اين دين كاملترين دينهاست، پس يك انسان ابتدا بايد به دنبال كاملترين دين برود ـ كه ما مسلمانان كاملترين دين را داريم. پس ما بايد به قوانين آن هم كه فرستاده خداست عمل كنيم، كه در اول اصول دين ميباشد و سپس فروع دين وغيره./ مرتضي علي
**************
من ارزشها را در غرب ديدم و صورت ديگر آن را در شرق، و اكنون اصالت ارزشهاي واقعي انساني اسلام را با تمام وجودم احساس ميكنم و به آن عشق ميورزم. چه نيك فرمود حضرت محمد(ص) كه شيعيان علي(ع) رستگارند؛ و چه زيبا، عاشقان علي كه همچون مولايشان از علاقه مادري به طفل به مرگ نزديكترند./ محسن رنگرز
****************
اسلام سواي اعمال ماست. همچنان كه مرواريدي به دست بيخردي ارزش خود را از دست نميدهد، اسلام نيز به جهت سوء اعمال ما ارزش خود را هرگز از دست نخواهد داد. چگونه ممكن است ديني كه سرمنشأ اعتقاد و اعتماد به آن از يگانه سرچشمه حيات يعني وجود خدا آغاز ميگردد بيبها و كارساز در زندگي نباشد. علت اصلي عدم تغيير و تحول جدي در زندگي فرد فرد ما مسلمانها در مقابل علم به اين معاني و علم به احكام و قوانين اعتقادي اسلام، كاستي اعمالمان ميباشد. ما همه ميدانيم جهان را صاحبي است خداي نام، و همه چيز به مشيت اوست و به سوي او باز ميگردد و ... اما در مقابل اين اعتقاد، ايمان علم را نيافتهايم./ الطفات شرافتي
************
اسلام حافظ و پشتيبان مستضعفين و بيچارگان است، و دين اسلام راهنماي بشر است. و ما آنقدر اين راه را ادامه ميدهيم تا ريشه ظلم و ستم را بركنيم و به ابرقدرتها بفهمانيم كه با قرآن و اسلام و اسلاميمان نميتوانند مقابله كنند، چون رهبرش روح خدا نايب بر حق امام زمان ميباشد. / زيادعلي حيدري
*****************
شناخت راه مهم است، ولي مهمتر از آن سير كردن در آن راه است كه مبادا لغزشي از انسان سر نزند و به خاطر يك خطا تمام اعمال او به نابودي كشيده شود. براي اينكه انسان اين راه را بدون لغزش به انتها برساند خداوند براي انسان پيامبران را قرار داد و بعد از آنها ائمه اطهار(ع) را؛ و در اين زمان رهبر و مرشدمان امام زمان(عج) است./ حسن محبي