راه و هدف شهدا 1
*****************
ما ميتوانيم با نثار خون خود كه در مقابل عظمت اسلام بسيار ناچيز است زمينة برقراري حكومت عدل مهدي را فراهم آوريم.64/فرهاد حسين مرادي اين
راهي است كه بايد طي گردد. سفري است كه بايد به پايان برسد. پس، چرا
پايانمان مانند امام علي نباشد؟ همانند حسين شهيد نباشد؟ آري، چرا زندگي
ننگين و زودگذر را ترجيح دهيم برمرگ سرخ؟ بله، شهادت يك انتخاب است نه يك
اتفاق كه شهيد آن را انتخاب ميكند. شهيد آزمايش ميشود امتحان ميدهد.
خداي تبارك و تعالي به انسان آزادي داده است، تا راه خود را برگزيند: رضاي
الهي يا رضايت شيطان را، سعادت يا فلاكت، رضاي خداوندي يا غضب خدا. شهادت
در راه خدا يا مردن در بستر را. مسلمين بدانند و به همه بگوييد اجباري در
كار من نبود با آگاهي كامل و هدفي مشخص پاي در ميدان آزمايش مينهيم و شعار
لا اله الاالله و محمد رسول الله را به مرحلة عمل در ميآورم. آن قدر
ميجنگم تا يا پيروز شوم يا جانم را فداي او كنم چرا كه در زير بار سنگين
گناهان ماندهام و جز يك راه، راه خميني، به هر سو نظر ميكنم و به هر راهي
ميروم شيطان را ميبينم. اگر خدا بخواهد آغاز ميكنم جهاد و شهادتم را،
اگر اين فريضهام صورت گيرد و شايستگي و لياقت آن را داشته باشم كه پاي در
راه خدا نهم و براي خدا بجنگم و مورد لطف و عنايت خدا قرار بگيرم آن وقت
است كه اين جسم متحرك بظاهر ميميرد ولي من زنده ميشوم و تولد مييابم و
زندگي حقيقي و جاويد خود را شروع ميكنم. چه زيباست چه با شكوه است آن گونه
تولد يافتن چه غرورانگيز است اين گونه زيستن.46/محمدكاظم زارعشهند من
پاسداري هستم از سلالة خون جملةشهداي اسلام و وارث خونهاي پانزده قرن خط
سرخ شهادت تشيّع. در زمانهاي پر مخاطره قرار گرفتهام بار مسئوليت بر
دوشم سنگيني ميكند، آينده را با چشم خويش مي نگرم و به نتيجهاي جاودانه
دست يافتهام. اكنون دو راه در پيش دارم: يكي اينكه حسين وار مانند شهداي
گذشته با تمامي وجودم راه پوييدن و رفتن را انتخاب كنم و به صف شهداي گذشته
بپيوندم، يا اينكه مانند يزيدها حيوانوار بخورم و بخوابم و هيچ حركتي و
هجرتي نداشته باشم، اين دنيا در نزد خداوند متعال و در برابر خون شهدا
مسئول و در آن دنيا به آتش دوزخ گرفتار شوم. اينك، راه اول را برگزيدهام و
ميخواهم چهارچوب تنگ زمانه را درهم كوبم و هجرت كنم.47/محمد بختياري ميروم،
تا به نداي هل من ناصر ينصرني سيد شهيدان لبيك گويم. مدتهاست كه به انتظار
شهادت نشستهام و از شهرمان هجرت ميكنم، از جايي كه نفاق و دورنگي است به
جايي ميروم كه ياران جان خود را فداي الله و قرآن و اسلام ميكنند، جايي
كه مردان حق از تمام وابستگيهاي دنيوي چشمپوشي كردهاند تا به حق
بپيوندند، ميروم تا شايد بتوانم با قطرهاي از خونم خدمت كوچكي به اسلام و
دينم كرده باشم كه اسلام به خون احتياج دارد تا آبياري شود و تمام
مستضعفين جهان از بند جهانخواران نجات يابند.48/عبدالله عظيمي اي
انسان آگاه و بيدار بدانيد كه ما دفاع از حقي ميكنيم كه روزي موسي كليم
الله با عصايش، و ابراهيم خليل الله با تبرش، و محمد رسول الله با قرآن
جاودانش و علي (ع) با ذوالفقارش و امام مجتبي با صبرش و امام حسين با خون
مقدسش از آن دفاع كردند.52/سعيد قربانينژاد من
براي خاك نميجنگم چون عاقبت خاك مرا ميبلعد من براي آب نميجنگم چون
هميشه آب از آسمان ميبارد. من براي آن ميجنگم كه پيامبر در احد جنگيد.53/سيامك جعفرزاده جهرمي ما
سربازان امام زمان هستيم و بايد راه حسين را كه همان شهادت است ادامه دهيم
و نبايد زير بار ذلّت زندگي كينم. وظيفة ما دفاع از اسلام و سرزمين
اسلامي خود از چنگال متجاوزان است.54/يدالله نوري بار
الها، تو آگاهي كه تلاش و پيكار ما نه از آن جهت است كه به پايگاه قدرت و
منصب برسيم و يابه زرق و برق بيارزش دنيا چنگ بزنيم، بلكه بدان جهت است كه
بيرق تو را به اهتزاز در آوريم. و پيروزي اسلام را بر كفر جهاني به ارمغان
آوريم.32/قاسم خاوهاي **************** خداوندا،
تو گواهي ميدهي كه هدف ما در اين جنگ اعتلاي كلمة حق است و سرنگوني
ستمگران. اين جوانان كه از دست مردم رفتهاند جزو بهترين جوانان بودند و
هدفشان حفظ و برقراري اسلام و قرآن بوده است.33/علي ندائي ***************** من
با ايمان به خدا و كلام حق او و اتمام حجتي كه بر من شده با يقين در اين
راه به جهاد في سبيل الله آمدم. و چنان آرامش قلبي دارم كه به دنياي آخرتي
كه خداوند وعده داده مشتاقترم تا اين دنياي پر فريب و ريا.34/عليحسين احمدي ************** هدف پيروزي نيست، هدف لبيك به نداي معشوق است. تكليف ما را سيدالشهدا معلوم كرده است.35/مجيد جلالي ************* مولا علي ميفرمايد: نه
زندگي آنچنان شيرين است و نه مرگ آنچنان تلخ، كه انسان شرافتش را براي يك
لحظه بفروشد. اين خود يك راه است، راهي كه با آگاهي كامل به مقام رهبريت
امام خميني فرزند و نايب امام مهدي انتخاب كردم تا شايد بتوانم از شرافت
خود كه همان حركت به سوي كمال و انسانيت و رسيدن به الله يعني معبود و
معشوق است دفاع كنم و خونم را براي تحقق قرآن اين امانت الهي هديه كنم.36/اصغر علياصغري ************* آنچه
منجر به مرگ آگاهانه در راه هدف مقدس الهي ميشود در مكتب ما به صورت يك
اصل درآمده و جهاد نام دارد. اين تنها اسلام است كه به انسان ارزش و آزادي
همراه با مسئوليت ميدهد و اسلام است كه انسان را از لجن به نور الهي
رسانده است. من بنا به وظيفهام كه در مكتب خود بر عهده دارم و آن را از
اصول روح بخش مكتبم مي بينم در اين برهه از زمان اصل جهاد رابر خود واجب
ميبينم پس به جبهه ميروم و دفاع از مرزهاي ميهن اسلامي خود ميكنم و با
كفار به نبرد برميخيزم همچون امام عزيزم كه با قيام خود خط سرخ شهادت را
با كارواني پر از شهيد به ما نشان داد.37/رحمالله علافبهبهاني ************* آنان
كه در محراب خون و در قبلة شمع و با بانگ سوختن نماز عشق خواندند و در
حول كعبةمعشوق هستي خود را پروانهوار سوزاندند به منادي چنين ندا سر
دادند كه: اي حق پرستان و پويندگان راه حق زمانة جهاد و حركت است نه درنگ.
پير ما چنين امر فرموده است: بايد جهاد كرد جهاد با دشمن اسلام. در حالي
كه در دل و قلب خود حجابهايي از گناه كشيده بودم ولي به بركت بسيج و اسلام
اين نداي روحاني از اين پردهها رد شد و به قلبم رسيد. با تمام وجود احساس
كردم كه بايد بروم و رفتم.38/مجيد جلالي ************ جهاد
يكي از بزرگترين وظايف هر فرد مسلمان و متعهد است كه بايد آن را انجام دهد
و بايد در اين زمينه گوش به فرمان امام بزرگوارمان باشد و همانطور كه
خداوند در قرآن ميفرمايند: «الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله
بأموالهم و أنفسهم أعظم درجه عندالله» يعني: آنان كه ايمان آوردند و در راه
خدا مهاجرت كردند و با مال و جانشان جهاد نمودند، مرتبه و درجهاي بزرگتر
در نزد خدا دارند. البته جهاد بايد فقط براي خدا و در راه خدا و در راه
مصالح واقعي خدا صورت گيرد. جهاد يك امر حياتي است و پشتوانه و ضامن اجراي
اسلام و عامل پاسداري از دين است، كه دين را همواره پويا و پرتحرك نگه
ميدارد و نميگذارد عوامل سودجو و غارتگر و ضد خدا و ضد مردم با يورش خود
اين آيين حياتبخش را سركوب كنند. اين نقش جهاد از صدر اسلام تا كنون بوده
است.39/محمد شفائي ************* برادران
من هدف از زندگي چيست؟ خداوند قادر متعال انسان را آفريد تا به كمال برسد و
ما كه داراي مكتبي پرمحتوا و غني هستيم بايد در راه اسلام و خدا جهاد كنيم
و براي شهادت آماده باشيم و از بذل جان و مال خويش دريغ نورزيم. بار گران
انقلاب خونبارمان بر دوش ما نهاده شده است. پس بكوشيم اصالت و رسالتمان را
تا پاي جان حفظ كنيم.40/اكبر خيرالهي ************** من
به جبهه آمدم تا با ياري رساندن به روح خدا و اهدافش حكومت اسلامي را در
كشورمان و كشورهاي ديگر برقرار سازيم. آمدم تا رهرو شهيدان زندة ديگر
باشيم آمدم تا رهرو راه بقيه الله الاعظم باشم، آمدم تا رهرو پرچم لااله
الا الله باشم، آمدم تا رهرو خون حسين شهيد باشم، آمدم تا رهرو قرآن باشم و
در اين راه تا آخرين قطرة خونم جهاد ميكنم و اميدوارم مورد قبول الله
قرار گيرد.41/علي عبدي ************** بهترين
راه اين است كه شهيد در راه خدا بشوم و به آن اجري برسم كه خداوند خواسته
است. پس بهترين راه جهاد در راه خداوند متعال است، و من اين راه را مانند
برادرانم كه شهيد شدند انتخاب كردهام.42/محمد بنكدار **************** جهاد
ما براي خدا و آزاد سازي همةسرزمينهاي اسلامي از زير سلطة ابرقدرتهاست.
جنگ براي گرفتن خاك نيست جنگ براي به خاك ماليدن پوزة ابرقدرتها و
برافراشتن پرچم اسلام است.43/وليالله ملكي ************** افتخار
كنيد كه براي اسلام عزيز داوطلبانه به جهاد رفتم كه خداوند گفته است: هيچ
قطرهاي در نزد خدا از قطرةخوني كه در راه او ريخته شود بهتر نيست.
ميخواهم كه با اين قطرة خون به معشوقم برسم.44/كيومرث اسماعيليرسا ************** ـ
اي خدا، ميداني كه من فقط براي رضاي تو به اين راه قدم گذاشتم و جان
ناقابل خود را در اين راه پاك و مقدس شهيدان هديه ميكنم. اي خدا، تو خود
ميداني كه من آگاهانه و با ميل فراوان به اين راه آمدهام. اي كفار، اي
منافقان، اي از خدا بيخبران، بدانيد اگر صد جان هم داشتم در اين راه
ميدادم. / محمدرضا فخيمي ستوده ******************* ـ
هيچ هدف و مقصودي در رفتن به جبهه جز انجام وظيفه شرعي و كسب رضاي الهي
محرك من نيست. بايد عرض كنم سعي كردهام كه فقط و فقط براي رضاي خدا و
خشنودي او و اطاعت امر او به جبهه بروم، و هيچ نيرو و عامل ديگري را در اين
رابطه حتمي به مخيله خود راه ندهم. كوشيدهام كه حتي «شهادت» نيز ـ كه خود
كمال بزرگي است ـ هدف من قرار نگيرد. همانطور كه بارها تذكر دادهام به
نظر من در اين برهه از زمان و مكان كه اسلام شديداً به ياري و حمايت احتياج
دارد و نداي «هل من ناصر ينصرني» حسين(ع) هر چه رساتر بلند است، در چنين
موقعيتي نه تنها «شهادت» بلكه حتي فكر به «شهادت» نيز فرصتطلبي است. پس،
من نه با عشق به شهادت و نه با هدف اينكه از زير بار مسئوليت شانه خالي
كنم، ونه به اين منظور كه به جبهه بروم و شهيد شوم و از اين دنيا خلاص شوم و
خود را از گرفتاريها و بدبختيهاي آن آزاد كنم، بلكه خدا خودش ميداند،
هميشه از او ميخواستم كه به من توفيق اين خدمت و اطاعت و عبادت عطا
فرمايد. هر چه رج و گرفتاري در اين دنياست انسانساز و در جهت قرب او و مايه
تكامل و سير اليالله است. خلاصه، هر رنج و المي كه رضا و خواست اوست از
من دريغ نفرمايد كه بودن در اين دنيا و عبادت او كشيدن رنج و درد در راه
خدا، بالاترين لذت را دارد. البته،از خدا ميخواهم كه مرگ مرا «شهادت» در
راه خودش قرار دهد، و مرگم را در بستر مقدر نفرمايد. ميخواستم كه در بستر
نميرم، بلكه كشته شوم و به خون خود بلغتم، و حتي بسوزم و خاكستر شوم و از
بين بروم، بلكه كشته شوم و به خون خود بغلتم، و حتي بسوزم و خاكستر شوم و
از بين بروم، تا بدنم نيز گوشهاي از اين دنياي فاني را اشغال نكند، و با
تمام وجود و با همه هست و نيستم به سوي او پر بگشايم. ديگر اينكه من براي
هوي و هوس به جبهه نرفتم، زيرا هوي و هوس چيزي نيست كه در مسئله جان و
زندگي همچنان بتواند محركي باشد، و لااقل براي من اينطور بوده كه من جانم
را بيشتر از اين دوست داشتم كه بخواهم در راه اميال و خواهشها و خواستههاي
نفساني از دست بدهم، زيرا تا جاني نباشد ديگر هوي و هوس در كار نيست. تنها
راه قصاص خود من از طريق ادامه راهم ـ كه همان حمايت از اسلام و جمهوري
اسلامي و امام امت است ـ ميباشد. / علياكبر كفشكنان ـ
اينك، به ياد تو به جبهه ميروم، نه براي انتقام، بلكه به منظور احياي
دينم و تداوم انقلابم پاي در چكمه ميكنم، و به خدا و به آن سوي و آن راه
كه صلاح ميدانم ميانديشم. هدفم خدا و مكتبم اسلام است. آرزو ميكنم قدمي
كه برميدارم و گلولهاي كه شليك ميكنم و قلب دشمن را هدف ميگيرم به ياد
خدا باشد. و جز رضاي خدا و جهاد در راه او مقصودي ندارم. / عبدالله عبدالجباري ـ
وظيفه شرعي خود دانستم كه به جبهه حق عليه باطل بروم و دنبالهرو راه
شهيدان كربلاي حسين(ع) و شهيدان كربلاي اين زمان باشم. باعشقي كه به خداي
خود دارم به سوي او ميشتابم. اميدوارم كه در اين راه به آنچه آرزو دارم
برسم و خريدار خون من خدا باشد. وقت رفتن به جبهه، بايد نيتها پاك و خالص
باشد. خدايا، اين تن خاكي را از من قبول كن، آرزو دارم با شهادتم از تمامي
گناهانم بگذري. / اباسعد حنيفه نيكآبادي ******************
ـ به نام الله يكتاي بيهمتا، به نام الله ياريدهنده قلبها، به نام الله جان پناه دلها؛خدايي كه ما را آفريد و جان داد، دل و فكر عطا فرمود و ما را از چشمهسار معنويت بهرهمند ساخت؛ خدايي كه تنها اميد مستضعفان است، ياور درماندگان و دستگير بينوايان، اميد نااميدان و پناه بيپناهان و خدايي كه ما را بيافريد و روزي داد. ميميراند و زنده ميكند. و به نام خداي شهيدان. / رضا شفيعيمعز
********************
ـ شكر و سپاس خداوند متعال را كه ما را مورد لطف و رحمت بيپايان خودش قرار داد و براي جهاد في سبيلالله انتخاب نمود. و سپاس بيكران خداي را كه بر ما عزت نهاد و ما را در عهدي زندگي داد تا بتوانيم راه خود را، كه همان راه اسلام پاك محمدي است، دريابيم و در راه اسلام عزيز حركت كنيم و به خواست و اراده خللناپذيرش و به فرمان امام بزرگوار در سرافرازي پرچم خونرنگ اسلام، كه همان شعار «لا اله الا الله ومحمد رسول الله و علي وليالله» است بكوشيم تا ملت شهيدپرورمان از ما راضي گردند. / جعفر حسينآبادي
*********************
ـ با يك نگرش كوتاه بر زندگي شهيدان، ميبينيم كه هر يك چه ويژگيهاي خاصي داشتند. آيا مگر ميتون بدون خلوص و صفاي قلب و پاكي نيت به لقاءالله و ديدار خدا، تنها معشوق عاشقان از خود رسته، تنها مراد جانبازان از مريد رهيده، و تنها اميد خائفان و راجيان از بند گسسته پيوست؟ عجيب است «شهيد و شهادت». او ميبيند حضور ملائكه در نزدش را، او ميبيند آنچه را كه خداوند براي او آماده كرده از نعمتهاي بهشت، او ميبيند «عند ربهم يرزقون» را. آري، او ميبيند از نزد پروردگارشان رزق داده ميشوند؛ آنهم چه رزقي! راستي، چه خوب هدايت يافتند،چه زيبا معناي هستي و زندگاني را يافتند، دريافتند كه بايد بنده خدا بود و ره قرب به خدا را پيمود. و چه زيبا و دلرباست براي آنان كه كوتاهترين راه، ايثارگرانهترين راه و جانبازانهترين راهِ «شهادت» را يافتند. مگر نه اين است كه هر لحظه زندگي را بايد به ياد خدا بود، و بايد هر لحظه ره قرب به خدا را پيمود. پس، چه بهتر كه حكيمانهترين راه، كوتاهترين راه، عاشقانهترين راه، خالصانهترين راه و جاودانهترين راه «شهادت» را پيمود. و شهيدان چه زيبا در مسلك صالحان طريقِ حق ره معشوق را درنورديدند. سالكان راه حق، راه انبيا، راه صديقين، راه شهدا و صالحين ـ كه در پيمودن راهشان و نيل به قلههاي بلند رستگاري و فلاح ـ از هيچ چيز نميهراسند و از هيچ چيز باكي به دل راه نميدهند و از هرگونه وابستگي رهيدهاند، زيرا كه خدايشان را خوب يافتهاند. آنان خود را از قيد فرزند، همسر، مظاهر مادي، شهرتطلبي و مقامپرستي، عجب و خودپرستي و هر چيزي كه او را به خود بندد واز خدايشان دور سازد رها كردهاند. آري، آنان همانگونه كه خدايشان، اسلامشان، قرآنشان، پيامبرشان و امامشان رهنمودشان دادهاند، نايب امام زمان(عج) را كه حجت اوست بر انسانها وبا پيام خونين خويش چه زيبا و دقيق شناختهاند و پيرو و مقلد او در تمامي ابعاد شدهاند. در اين زمان اين نعمت بزرگ خداوندي در وجود حضرت آيتالله العظمي امام خميني تبلور يافته است. / سعيد نوريتاجر
*********************
ـ من نيز در قلههاي بلند سعادت به جستجوي «شهادت» پرداخته، و همانند سرور شهيدان حسين بن علي(ع) مرگ با عزت را بر زندگي ننگين ترجيح ميدهم. / عليرضا فرخ
********************
ـ من كه قطرهاي از درياي حقطلبان هستم با شنيدن صداي پرهيبت مجاهدان، و نعرههاي جاوداني شهيدان، و احساس سوز دل مادران، نوحهسرايي خواهران داغدار، و آهسته قدم برداشتن پدران، و خيره نگاه كردن برادران عزادار، و در فكر فرو رفتن دوستان و آشنايان، خود را مسئول ميدانم كه بايد با چنگ و دندان انتقام خون آنها را از اين ستمگرهاي زمان گرفت و باعث التيام دل خانوادههاي آنها شد. خود را مسئول ميدانم كه پرچم توحيد را در دست گرفته و با شعار «اللهاكبر» لرزه بر كاخنشينان بيندازم. خود را مسئول ميدانم كه هرگاه ديدم نميتوانم در برابر خواست استعمارگران قد علم كنم، به زندگي خود به وسيله جهاد خاتمه داده و به دنياي ابدي و حقيقي بپيوندم. / محمداسماعيل محمدي
********************
ـ در اين مرحله از زندگيم اين باور را قبول كردهام كه نبايد در يك خط ثابت و يك مكتب الهي حركت كنم. در يك زندگي مكتبي كه انسان هدف دارد، و براي رسيدن به هدف مبارزه ميكند، ديگر جايي براي احساس باقي نميماند. اي خدا، مرا ياري كن تا راهي را كه ميروم به سرمنزل مقصود برسانم./ محمد حيدري
ـ «شهادت» را نه براي فرار از مسئوليت اجتماعي، و نه براي راحتي شخصي ميخواهم، بلكه از آنجا كه شهادت در رأس قله كمالات است و بدون كسب كمالات «شهادت» ميسر نيست، با تقاضاي شهادت از خدا در حقيقت ميخواهم كه وجودم سرتاسر خدايي شود، و با كشته شدنم در راه دين اسلام و خدا بر ايمانم و طاقت و پايمرديام در راه دين، و بر عشق پاكم به او مهر قبولي بزند./ علياصغر كوخاني
ـ و من به اميد خداوند از ميان همه راهها راه خدا و رسولش را انتخاب كردم، و از ميان همه تجارتها آن تجارتي را كه خدا راهنمايي كرده بود برگزيدم، و هم اكنون عازم جبهه هستم. در آنجا لشگريان اسلام با مزدوران و كفر در ستيزند. كشور اسلام و قرآن مورد هجوم ابرقدرتها قرار گرفته و ميرود تا در اين كشور همه جا حكم خداو قوانين قرآن و سنت پيامبر(ص) به رهبري شخصي از فرزندان پيامبر و نايب بر حق امام زمان(عج) يعني امام خميني اجرا و پياده شود. در اين موقع فاسدان و كافران و منافقان و ابرقدرتها دست در دست يكديگر دادهاند، تا اين نور را خاموش و اين حركت را متوقف كنند. ميروم تا از مرز اسلام و حكومت اسلامي كه با خون صدها هزار شهيد آبياري شده، و در حال شكفتن و به ثمر رسيدن است دفاع كنم؛ و به فرمان خدا گردن نهم، و به ياري امام خميني ـ كه حركتدهنده نهضت امام حسين(ع) است ـ بشتابم و لبيك گويم. انشاءالله اگر در جنگ پيروز شديم و برگشتيم عبادت خدا را در روي زمين انجام ميدهيم و بندگي او را ميكنيم. اگر هم برنگشتيم راضي هستيم به رضاي خداوند و خوشنودي او. / علي نيكچه فراهاني
ـ انسان، دير يا زود رفتني است و در هر كجا كه باشد مرگ او را به كام خويش فرو ميكشد، ولي اين مومن است كه زيباترين نوع مرگ را انتخاب ميكند و با شعف تمام به استقبالش ميرود. خدايا آنچنان ايماني به من ده كه مرگ را خود انتخاب كنيم. راهي كه مؤمن انتخاب ميكند، راهي است كه در آن شكست معنا ندارد، ذلت و خواري معنا نداردف اسارت معنا ندارد؛ راهي كه منتهايش سير تكاملياش وجود مطلق و بيمنتهاي هستي يعني خداوند است؛ خداوندي كه ابراهيم(ع)، موسي(ع)، محمد(ص)، حسين(ع)، و خميني را آفريد، تا تمامي مستضعفان تاريخ را از زير سلطه استضعافگران بيرون كشند. همان راهي كه در آن نيكي، برابري، برادري و تمام ارزشهاي متعالي انساني وجود داشته باشد. همان راهي كه در آن ملاكهاي مادي، قدرتطلبي، خودخواهي، خودمحوري و خودبيني نباشد و بالاخره راهي كه در آن من نباشد، همه ما باشيم و براي او باشيم. تنها آرزويم همين چند كلمه بيش نيست: «فنا شدن در وجود مطلق الله و پيوستن به لقاءالله.» / سيدامير صدري
******************
ـ بار خدايا، تو شاهدي كه هدف من از رفتن به جبهه به جز رضايت تو نبوده و نيست. تو شاهدي كه هدف من از شركت در اين جهاد بزرگ پاسخ به نداي نايب به حق امام زمان(عج) و فقط برافراشتن پرچم «لا اله الا الله و محمد رسولالله» بر تمام جهان است و بسم. من آنقدر به اين راه اعتقاد دارم كه تا آخرين قطره خونم از پا نخواهم نشست، و سعادت دنيا و آخرت در همين راه است. / علي افكاري
ـ براي اعزام شدنم چند هدف داشتم: اولاً، به خاطر اسلام عزيز، اين دين هميشه پاينده و عقيده من، و اگر كسي عقيدهاي داشت بايد حتي تا پاي جان هم از عقيده خود دفاع كند، بخصوص كه اين عقيده اسلام باشد. در راه اسلام هم «شهادت» پيروزي است و هم خود پيروزي، موفقيت است. ثانياً، اين نصيحت قرآن را قبول داريم كه: «ما همه از خدا هستيم و به سوي او بازميگرديم». پس، چه بهتر كه در اين بازگشت همگاني ـ كه همه بايد اين راه را بپيمايند ـ براي اسلام و براي خداوند جان بدهيم، و يا در اين راه حداقل كاري كرده باشيم. ثالثاً به فرموده امام عزيزمان، اين رهبر حزبالله و اين پير هميشه خروشان بر ضد غيراسلام، كه فرموده: «جوانان بروند به جبهه و به اين مسئله خاتمه دهند.» / محمدرضا ميرزايي