شاهد ياران ويژه سردار شهيد عباس وراميني منتشر شد

به گزارش خبرنگار نويد شاهد در اين شماره مروري بر زندگي، زمانه و كارنامه سردار شهيد وراميني، بررسي خاطراتي از عمليات فتح المبين و بيت المقدس، بررسي نبوغ آموزشي و مديريتي شهيد، بررسي نحوه شكل گيري گردان لشكر 27 محمد رسول الله (ص) و روايتي از لحظه عروج شهيد همراه با وصيت نامه، عنوان شده است.

سردبير اين نشريه در نوشتاري كوتاه به گوشه اي از شخصيت سردار شهيد وراميني اشاره و در اين زمينه مي نويسد:با اينكه در يك خانواده پر جمعيت مي زيست اما از همان ابتدا هم يك تافته جدا بافته بود. به قول معروف يك فاميل بود و يك عباس. همه او را دوست داشتند و به حرفش گوش مي دادند. تبديل شده بود به يك محك ارزش گذاري و هركسي مي خواست سري در ميان سرها داشته باشد سعي مي كرد تا خود را شبيه عباس نمايد. در محلي كه زندگي مي كرد، آنچنان شخصيتي از خود به جاي گذاشته بود كه همه به او احترام مي گذاشتند. بزرگان محل آنقدر به او اعتماد داشتند كه با حمايتهاي آنها بود كه توانست به كمك ديگر دوستانش هيئتي را براي نوجوانان محل را ه اندازي كند. از همانجا هم بود كه از همين نوجوانان، نيروهايي براي حمايت از انقلاب اسلامي شكل گرفت.

ديباچه، شهيد وراميني در قامت يك همرزم در گفت و شنود شاهد ياران با محمد كوثري، بررسي علل تسخير لانه جاسوسي آمريكا توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام در گفت و شنود شاهد ياران با حسين شيخ الاسلام، شهيد عباس وراميني در قامت يك همسر در آيينه كلام خانم فرح جهانگيري، شهيد عباس وراميني در قامت يك برادر در گفت و شنود شاهد ياران با علي وراميني، شهيد وراميني در آيينه كلام معطر سردار سرلشكر شهيد حاج محمد ابراهيم همت، شهيد عباس وراميني در قامت يك بچه محل در گفت و شنود شاهد ياران با محمدرضا طالقاني، بررسي روحيات اخلاقي سردار شهيد عباس وراميني در گفت و شنود شاهد ياران با باقر شيباني، متن سخنراني سردار شهيد عباس وراميني پيش از عمليات فتح المبين در جمع گردان حبيب بن مظاهر تيپ محمد رسول الله(ص)، خاطراتي ازشهيد وراميني و نحوه عملكردش درستاد بسيج در گفت و شنود شاهد ياران با محسن حسن، روايتي از دوران دانشجويي شهيد عباس وراميني در گفت و شنود شاهد ياران با جليل هاشمي نيك و شهيد وراميني در قامت يك معلم در گفت و شنود شاهد ياران با محمود ژوليده از جمله عناوين و گفتگوهايي است كه در اين شماره از مجله شاهد ياران به چشم مي خورد.


در بخشي از سخنان شهيد حاج محمد ابراهيم همت پيرامون سردار شهيد وراميني در اين نشريه عنوان شده:مي بيني يكي اون گوشه نشسته داره دعا م يكند، خدا شهيدش كند. يكي آن گوشه آخرين سطور وصيت نامه اش را مي نويسد. يكي در گوشه ديگر خميده، زار زار سرش روي خاك گريه و زاري مي كند. صحنه ها، صحنه عبادت و صحنه ديدار خدا. صحنه ها، صحنه عشاقي كه دارند مستقيم به ديدار معشوق مي روند و اينقدر التهاب و اينقدر نمي توانند صبر به خرج بدهند كه عجله دارند براي ديدار با معشوقشون. يكي از اين عزيزان بزرگ و سرداران بزرگ، استاد بزرگم حاج عباس وراميني بود. ايشان را ما در لشكر [عمليات] فتح المبين شناخيتم. در دو كوهه با يك اكيپ از عزيزان سپاه پاسداران تهران اعزام شده بودند به جبهه. ايشان در عمليات فتح المبين سمت فرمانده گروهان گردان حبيب بن مظاهر را درلشكر داشت كه فرمانده اين گردان سردار بزرگ اسلام شهيد محسن وزوايي بود. اين قدر عظمت، اين شهيد از خودش در اين عمليات به خرج داده بود كه در كنار گردانهايي از لشكر 21 همزه در 25 كيلومتري پشت تپه هاي علي گره زد، صبح عمليات 97 قبضه توپ دشمن را به غنيمت گرفته و بيش از 4 گردان توپخانه دشمن را ساقط و همه را به غنيمت گرفتند. اينقدر شهيد وزوايي از ايشان تعريف مي كرد. شهيد وزوايي به من و حاج احمد[متوسليان] مي گفت كه من ايشان را شناخته بودم خيلي بردباري داشت، خيلي عظمت داشت. سه رده دشمن را رد كرده بودند در فتح المبين. همه جا هم زير آتش دشمن بود. اينها آتش نكرده بودند تا شناخته نشوند. ايشان مي گفت شهيد حاج عباس اينقدر با بردباري نيروهاي بسيج و سرباز را هدايت مي كرد و رد مي كرد از دشمن كه حد و حساب نداشت.

هشتاد و ششمين ماهنامه فرهنگي - تاريخي شاهد ياران به همت بنياد شهيد و امور ايثارگران به مدير مسوولي مسعود زريبافان ويژه آذر ماه 1391 در يكصد و ده صفحه منتشر شد.
انتهاي پيام/س/ع