خدمت بي ريا
سهشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۵۶
نوید شاهد: از خاطرت شيرين وحماسه ها ومردانگي و زحمات مخلصانه شهيد در شرايط سخت آن زمان از خود برجاي گذاشته بود مي گفتند يكي از افتخارات ما در بوسني اين بود كه نام ايشان هميشه در سر زبانها بود و آثار فعاليتهاي آن شهيد نمودار بود. و يادم هست كه فرمانده يگان شهيد رسول كه در دوران شروع بازنشستگي هم هست امسال مي گفت ما براي زنده نگاه داشتن ياد شهيد رسول يك مركز فرهنگي را با كمكهاي مردمي در دست احداث داريم براي اينكه بتوانيم از ورود عربها در مسائل فرهنگي بوسني جلوگيري كنيم.
جواد اكبيا عضو سپاه خراسان؛
دوست و همراه شهيد رسول حيدري مي گويد: بارزترين ويژگي شهيد حيدري اخلاص و خدمت بي ريا بود. وي تمام تلاش خود را كرد تا بوسني ها زودتر به آرامش برسند.
از روزهاي آشنايي خود با شهيد بگويد:
آشنايي من با شهيد سال 1368 در دانشگاه امام حسين(ع) آغاز شد كه جهت برگزاري دوره اي تعدادي از دوستان از شهرستانهاي مختلف دور هم جمع شده بودند و يك دوره 4 ساله را پشت سر گذاشتتند من با ايشان از همان موقع آشنا شدم و ايشان در دوران سخت دانشجويي، مجرد در تهران زندگي مي كردند و از همان اوائل داراي خصايص بارزي بودند و افتادگي ايشان زبانزد بچه ها شده بود. بعد از دو سه سال من بنا به دلايلي از اين جمع دانشجويي جدا شدم و به خراسان برگشتم و بعد از مدتي شنيدم كه شهيد رسول به بوسني اعزام شده اند و يكي از اولين كساني كه به صورت داوطلب به بوسني اعزام شده بود ايشان بوده اند گذشت تا اينكه بر حسب روزگار ما هم به بوسني اعزام شديم و اولين چيزهايي كه در واقع در سفر به منطقه مشهود بود و در ذهن من هست حد فاصله سارايوو تا آكاني هست كه توي اون كوچه معروف محل شهادت ايشان بوده است . و اين شايد از اولين و آخرين چيزهايي بود كه در بوسني به چشم مي آمد. و وقتي كه ياد بوسني مي كنم چهره شهيد رسول و عكس وراننده آن شهيد در آكاني محل شهادت ايشان در جلو چشم ما نمايان مي شود من با صحبتهايي كه با دوستان بوسنيايي كه از نزديك با شهيد كار كرده بودند مي كردم ، مخصوصاً فرماندهي كه يگان خود را بنام شهيد رسول گذاشته بود.
از خاطرت شيرين وحماسه ها ومردانگي و زحمات مخلصانه شهيد در شرايط سخت آن زمان از خود برجاي گذاشته بود مي گفتند يكي از افتخارات ما در بوسني اين بود كه نام ايشان هميشه در سر زبانها بود و آثار فعاليتهاي آن شهيد نمودار بود. و يادم هست كه فرمانده يگان شهيد رسول كه در دوران شروع بازنشستگي هم هست امسال مي گفت ما براي زنده نگاه داشتن ياد شهيد رسول يك مركز فرهنگي را با كمكهاي مردمي در دست احداث داريم براي اينكه بتوانيم از ورود عربها در مسائل فرهنگي بوسني جلوگيري كنيم.
و در اين مركز از لحاظ توجيه مسائل فرهنگ اسلامي براي جوانان خودمان تلاش خواهيم كرد وچه خوب هست كه نام اين مركز را بنام شهيد رسول بگذاريم و اين نظر بقيه بوسنيايي ها هم بود و همگي از شهيد تعريف مي كردند.
از خصوصيات اخلاقي شهيد بگويد:
چيزي كه بياد بوسنيايي ها ماند اخلاص و افتادگي شهيد رسول بوده كه اين چيزي بود كه ما در دانشگاه هم ديده بوديم و از خود ايشان نسبت به پست هايي كه در زمان جنگ در كردستان با منافقين عراق داشته بود صحبت نمي كرد ما از اطرافيان شهيد رسول اين مسائل را مي شنيديم در بوسني هم همين بود وخدمت بي ريا و افتادگي شهيد در منطقه بود.
از خاطرات خود با شهيد بگويد:
شهيد خيلي كم حرف بود و حرف دلش را زياد با كسي در ميان نمي گذاشت. بعضي مواقع با ما دردل مي كرد و مي گفت جنگ تمام شده و ما هنوز زنده ايم وصحنه شهادت را نمي بينيم نشستن سر كلاس براي ما كه در جنگ كوه و بيابان بوده ايم سخت است و هميشه آرزوي ديدن صحنه جنگ را داشت و به نظر من به همين خاطر به بوسني رفته بودند و بعد از دانشگاه و شهادت ايشان اين حرفها براي ما مفهوم پيدا كرد.
در پايان درباره رفتار شهيد در بوسني بگويد:
من در اين مورد چيزي جزء تعريف نشنيدم. يكي از ويژگي يك فرد نهضتي خونگرم بودن و دوست شدن با ديگران است كه اين موضوع را من از شهيد حيدري در بوسني ديدم و علاوه بر اينكه ايشان يك نظامي و جنگ ديده در عراق و ايران بود ولي خيلي با بوسنيايي ها موفق، همدل وهمسان بود، مانند يك دوست خوب با آنها رفتار مي كرد.
انشاء الله كه ما هم بتوانيم به نحو احسن راه آن شهيدان بزرگ را ادامه بدهيم .
منبع : قرارگاه الزهرا( س ) تهران - نقسا - دي ما 79
دوست و همراه شهيد رسول حيدري مي گويد: بارزترين ويژگي شهيد حيدري اخلاص و خدمت بي ريا بود. وي تمام تلاش خود را كرد تا بوسني ها زودتر به آرامش برسند.
از روزهاي آشنايي خود با شهيد بگويد:
آشنايي من با شهيد سال 1368 در دانشگاه امام حسين(ع) آغاز شد كه جهت برگزاري دوره اي تعدادي از دوستان از شهرستانهاي مختلف دور هم جمع شده بودند و يك دوره 4 ساله را پشت سر گذاشتتند من با ايشان از همان موقع آشنا شدم و ايشان در دوران سخت دانشجويي، مجرد در تهران زندگي مي كردند و از همان اوائل داراي خصايص بارزي بودند و افتادگي ايشان زبانزد بچه ها شده بود. بعد از دو سه سال من بنا به دلايلي از اين جمع دانشجويي جدا شدم و به خراسان برگشتم و بعد از مدتي شنيدم كه شهيد رسول به بوسني اعزام شده اند و يكي از اولين كساني كه به صورت داوطلب به بوسني اعزام شده بود ايشان بوده اند گذشت تا اينكه بر حسب روزگار ما هم به بوسني اعزام شديم و اولين چيزهايي كه در واقع در سفر به منطقه مشهود بود و در ذهن من هست حد فاصله سارايوو تا آكاني هست كه توي اون كوچه معروف محل شهادت ايشان بوده است . و اين شايد از اولين و آخرين چيزهايي بود كه در بوسني به چشم مي آمد. و وقتي كه ياد بوسني مي كنم چهره شهيد رسول و عكس وراننده آن شهيد در آكاني محل شهادت ايشان در جلو چشم ما نمايان مي شود من با صحبتهايي كه با دوستان بوسنيايي كه از نزديك با شهيد كار كرده بودند مي كردم ، مخصوصاً فرماندهي كه يگان خود را بنام شهيد رسول گذاشته بود.
از خاطرت شيرين وحماسه ها ومردانگي و زحمات مخلصانه شهيد در شرايط سخت آن زمان از خود برجاي گذاشته بود مي گفتند يكي از افتخارات ما در بوسني اين بود كه نام ايشان هميشه در سر زبانها بود و آثار فعاليتهاي آن شهيد نمودار بود. و يادم هست كه فرمانده يگان شهيد رسول كه در دوران شروع بازنشستگي هم هست امسال مي گفت ما براي زنده نگاه داشتن ياد شهيد رسول يك مركز فرهنگي را با كمكهاي مردمي در دست احداث داريم براي اينكه بتوانيم از ورود عربها در مسائل فرهنگي بوسني جلوگيري كنيم.
و در اين مركز از لحاظ توجيه مسائل فرهنگ اسلامي براي جوانان خودمان تلاش خواهيم كرد وچه خوب هست كه نام اين مركز را بنام شهيد رسول بگذاريم و اين نظر بقيه بوسنيايي ها هم بود و همگي از شهيد تعريف مي كردند.
از خصوصيات اخلاقي شهيد بگويد:
چيزي كه بياد بوسنيايي ها ماند اخلاص و افتادگي شهيد رسول بوده كه اين چيزي بود كه ما در دانشگاه هم ديده بوديم و از خود ايشان نسبت به پست هايي كه در زمان جنگ در كردستان با منافقين عراق داشته بود صحبت نمي كرد ما از اطرافيان شهيد رسول اين مسائل را مي شنيديم در بوسني هم همين بود وخدمت بي ريا و افتادگي شهيد در منطقه بود.
از خاطرات خود با شهيد بگويد:
شهيد خيلي كم حرف بود و حرف دلش را زياد با كسي در ميان نمي گذاشت. بعضي مواقع با ما دردل مي كرد و مي گفت جنگ تمام شده و ما هنوز زنده ايم وصحنه شهادت را نمي بينيم نشستن سر كلاس براي ما كه در جنگ كوه و بيابان بوده ايم سخت است و هميشه آرزوي ديدن صحنه جنگ را داشت و به نظر من به همين خاطر به بوسني رفته بودند و بعد از دانشگاه و شهادت ايشان اين حرفها براي ما مفهوم پيدا كرد.
در پايان درباره رفتار شهيد در بوسني بگويد:
من در اين مورد چيزي جزء تعريف نشنيدم. يكي از ويژگي يك فرد نهضتي خونگرم بودن و دوست شدن با ديگران است كه اين موضوع را من از شهيد حيدري در بوسني ديدم و علاوه بر اينكه ايشان يك نظامي و جنگ ديده در عراق و ايران بود ولي خيلي با بوسنيايي ها موفق، همدل وهمسان بود، مانند يك دوست خوب با آنها رفتار مي كرد.
انشاء الله كه ما هم بتوانيم به نحو احسن راه آن شهيدان بزرگ را ادامه بدهيم .
منبع : قرارگاه الزهرا( س ) تهران - نقسا - دي ما 79
نظر شما