دفتر خاطرات - قلب انسان در مشت ابوترابي
سهشنبه, ۰۹ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۷:۳۸
نوید شاهد: يكي از نمايندگان صليب سرخ به نام «ميشل» كه هر 45 روز تا دو ماه يكبار براي بازديد و گرفتن آمار اسرا به اردوگاه مي آمد،بسيار مؤدبانه در كنار آقاي ابوترابي مي نشست و غرق در سخنان ايشان مي شد.
مأموريت اين شخص دو سال طول كشيد و پس از آن ديگر خبري از او نشد . روزي در اردوگاه از يكي از اساتيد زبان فرانسه كه مترجم «ميشل» بود درباره وي سؤال كردم و آن استاد گفت: ديگر به ميشل اجازه آمدن به اردوگاه را نمي دهند زيرا او مسلمان و شيعه شده است.
آن استاد كه مترجم اردوگاه نيز بود نامه اي از ميشل به من نشان داد كه با «بسم ا... الرحمن الرحيم» شروع شده بود . ميشل در نامه خود نوشته بود : من تحت تأثير راهنمايي هاي آقاي ابوترابي به ايران رفته و پس از خواندن كتابهاي شهيد مطهري ، نزد علامه طباطبايي رفتم و اكنون افتخار مي كنم كه يك شيعه هستم.
ميشل در يكي از ديدارهايش از اردوگاه موصل 4 به يكي از مترجمان گفته بود ، من نمي دانم آقاي ابوترابي چه ويزگي دارد كه وقتي دست آدم را در دست خود مي گيرد، گويي قلب انسان را در مشتش گرفته است.
نظر شما