خلباني كه از پرواز شهداي خرمشهر جا نماند
سهشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۰۰:۰۰
نويد شاهد:جنگ تمام شده بود و ذكر دائمي حبيب الله افسوس بود و مرتب مي گفت:جنگ تمام شد،ما شهيد نشديم اما آرزويش زود برآورده شد و در سالروز آزادي خرمشهر به شهداي فتح بزرك پيوست...
قرار بود براي بزرگداشت عمليات آزاد سازي خرمشهر مانوري با چند پرواز بر آسمان شيراز برگزار شود. نام خرمشهر با شهادت حبيب برايش تداعي مي شود. حالا سيزده سال از رفتنش مي گذرد؛ روزها و سالهايي كه براي همسر شهيد به وسعت سالهايي بس طولاني گذشته.
ميهمان صحبت هاي شقايقي مي شويم كه با حرف هايش فروغ بخش ياد همسر پرافتخارش امير سرتيپ خلبان حبيب الله نمازيان در سالروز شهادتش مي شود.
فروغ شقايق در گفتگو با خبرنگار نويد شاهد اظهار داشت: با اينكه صبح زود به سركار مي رفت و شب دير وقت بازمي گشت، خستگي هايش هميشه پشت در خانه جا مي ماند و حبيب با خوشرويي دنيايي از شادي، احساس و نشاط را به منزل مي آورد. انضباط در كارها را رعايت مي كرد. حرف هايش كم و سنجيده بود. از تهمت، سخن چيني و غيبت بيزار بود. ديگران ياد گرفته بودند كه در حضورش سراغي از اين خلقيات ناپسند نگيرند. در هر كاري رضايت خدا برايش مهمترين مساله بود. عشق و ارادت به ولايت فقيه در دفاتر و نوشته هايش موج مي زد.
همسر سرلشكر خلبان حبيب الله نمازيان افزود: هميشه براي بزرگترها احترام خاصي قائل بود و خيلي زود با بچه ها ارتباط مي گرفت. هر فرصتي كه پيش مي آمد سراغ بچه ها مي رفت و مي شد همبازي آنها.
وي عنوان كرد: ايام محرم حالت حزن خاصي داشت؛ گريه هاي سوزناك، قرائت زيارت عاشورا و راه اندازي دسته هاي عزاداري با سربازان خود همراه هميشگي اش در اين روزها بود.
خانم شقايق تصريح كرد: هميشه براي شهادت آماده بود. هر ماموريتي كه در پيش داشت، ابتدا كارهاي نيمه تمامش را كامل مي كرد. بدهي از خود باقي نمي گذاشت. از وظايف شرعي خود هرگز غافل نمي شد. اعتقاد داشت انجام واجبات وظيفه است و راهگشاي بهشت، به جا آوردن مستحبات است. براي همين نماز و روزه مستحبي فراواني به جا مي آورد و انس عجيبي با نماز شب داشت. قرائت قرآن و تفسير آن از علايق خاص او بود و به گفته همكارانش لحظات قبل از شهادت را نيز به تلاوت آيات قرآن مشغول بوده است.
همسر سرلشكر خلبان حبيب الله نمازيان تاكيد كرد: به دليل ماموريت هايي كه داشت، به شهرهاي مختلف مي رفتيم. همين باعث شده بود از خانواده ام دور باشم؛ اما حبيب آنقدر مهربان و با محبت بود كه اجازه نمي داد جاي خالي آنها را حس كنم. در امور خانه و نگهداري فرزندانمان كمك زيادي به من مي كرد. اعتقاد داشت همسر را بايد در رسيدگي به كارهاي منزل ياري رساند.
وي به ماجراي شهادت همسر اشاره كرد و بيان داشت: اول خرداد ماه سال 68 بود. داوطلبانه درعمليات مانوري كه به مناسبت سالروز فتح خرمشهر برگزار شده بود، شركت كرد؛ در همان مانور همراه با يكي از شاگردانش به نام علي اكبر اسماعيل زاده در اثر سانحه هوايي به شهادت رسيد.
وي ادامه داد: صبح روز شهادتش قبل از رفتن بچه ها به مدرسه با خانه تماس تلفني داشت. تعجب كردم چرا آن موقع صبح. با همه ما صحبت كرد. احساس عجيبي داشتم اما سعي كردم ذهنم را خالي از افكار اضطراب آور كنم. بعدازظهر بود كه همكارانش خبر تكان دهنده شهادتش را برايم آوردند... .
همسر سرلشكر خلبان حبيب الله نمازيان در پايان يادآور شد: سال 65 با يكديگر پيوند ازدواج بستيم. سيزده سال زندگي مشترك داشتيم. از حبيب دو يادگار برايم باقي مانده؛ احسان 25 ساله كه فارغ التحصيل رشته ميكروبيولوژي است و محدثه 23 ساله كه دندانپزشكي مي خواند. شهيد هميشه جوان ها را سفارش به احترام به پدر ومادر مي كرد. در قسمتي از وصيت نامه اش عنوان شده:\"هرگز ارزش كار خود را با چيزهاي اندك پايين نياوريد. توصيه من بيشتر با جوان هاست. هميشه محكم قدم برداريد. از راه انقلاب، امام(ره) و شهدا منحرف نشويد. نسبت به پدر و مادر خود احترام قائل شويد و هيچ گاه آناه را از محبت هاي معنوي خود بي بهره نگردانيد...\"
سرتيپ خلبان شهيد حبيب الله نمازيان در سال 1343 در شهرستان كرمان به دنيا آمد.
پس از پايان دوران دبيرستان، وارد دانشگاه افسري شد و پس از دريافت مدرك كارشناسي، از آنجا كه علاقه ي خاصي به پرواز داشت، خود را جزو سهميه ي خلبانان «هوانيروز» نمود و پس از گذراندن آزمايشات خلباني و طي دوره ي خلباني در «هوانيروز كرمان»، پرواز را آغاز نمود.
وي به عنوان معاون نظامي عقيدتي، انجام وظيفه نمود و با حركات و اعمال خدا پسندانه مردم را بيشتر جذب خود و نهادهاي انقلابي نمود.
پس از مدتي وارد حفاظت اطلاعات شده و به عنوان سرباز گمنام، مشغول انجام وظيفه گرديد.
در كنار خدمت به مردم و انقلاب، مراحل استاد خلباني را نيز طي نمود و به عنوان استاد خلبان شروع به آموزش خلبانان جوان «هوانيروز» نمود.
از خدمات شهيد نمازيان، نابودي جمعي از اشرار و قاچاقچيان بود. و بارها توانست هزاران كيلو مواد مخدر را كه توسط ايادي استكبار براي آلوده كردن جامعه، خصوصا جوانان، از مرزهاي شرق وارد كشور شده بود، كشف و منهدم كند.
پس از پايان جنگ تحميلي ذكر دائمي حبيب الله افسوس بود و مرتب مي گفت: جنگ تمام شد، ما شهيد نشديم؛ و با آنكه در اين اواخر داراي پست و مقام مهمي بود.
امير سرتيپ خلبان حبيب الله نمازيان در اول خرداد ماه 1378 در يكي از رزمايش هاي ارتش جمهوري اسلامي ايران كه به مناسبت سالروز آزادي خرمشهر در منطقه عمومي دارنگون شيراز در حال برگزاري بود شركت نمودند و در حين مانور در اثر سانحه هوايي بالگرد جنگنده 209 (كبرا) به اتفاق كمك خلبانش شهيد علي اكبر اسماعيل زاده به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.
انتهاي پيام
نظر شما