پياز، اسلحه پنهان!
يکشنبه, ۲۷ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۴۶
اسرا در گوشهاي از محوطه اردوگاه، در لابلاي بوتهها پياز كاشتهاند. آنها چنان با مهارت اين كار را كرده اند كه در نظر اول، هيچكدام از ماموران بداخلاق بعثي نميتوانند از وجود پيازها مطلع شوند.
اسرا در گوشهاي از محوطه اردوگاه، در لابلاي بوتهها پياز كاشتهاند. آنها چنان با مهارت اين كار را كرده اند كه در نظر اول، هيچكدام از ماموران بداخلاق بعثي نميتوانند از وجود پيازها مطلع شوند.
پياز نقشي اساسي در ميان اسرا دارد. علاوه بر ارزش غذايي گاهي بعضي از اسرا با آب پياز براي نوشتن نامههاي نامرئي استفاده ميكنند و از اين طريق، اطلاعات موردنظر را در بين اسراي ديگر پخش ميكنند. در واقع اگر مامورين با اين نوشته روبهرو شوند، چيزي جز يك صفحه سفيد نميبينند، اما وقتي كه اين نامه نامرئي در مقابل نور خورشيد قرار بگيرد، مرئي و خوانا ميشود.
علاوه بر اين، اصولاً انجام هر كاري منوط به اجازه از مامورين بعثي است.
كاشتن پياز، آن هم به صورت مخفي، عملاً يك جرم بزرگ محسوب ميشود.
در ميان اسرا، عدهاي منافق و جاسوس هستند كه نقش مامورين مخفي بعثي ها را بازي ميكنند. آنها بعد از مدتي متوجه «كشت مخفيانه پياز!» ميشوند و فوراً به بعثيها موضوع را گزارش ميكنند.
بعثيها ميريزند وعلاوه بر منهدم كردن پيازها، يكي از اسرايي را كه در محوطه باغباني ميكند به شدت كتك ميزنند.
اسرا از اين اقدام به شدت عصباني ميشوند. بر عليه بعثيها شعار ميدهند و كمكم اين شعارها به شورشي همه جانبه تبديل ميشود و اسراي خشمگين تقريباً اردوگاه را به تصرف خودشان درميآورند. در اين بين اسرا از فرصت استفاده ميكنند و چند راديوي عراقيها را از دفتر اردوگاه به غنيمت ميگيرند و فوراً آن را مخفي ميكنند.
بعثيها به وحشت ميافتند و با تمام نيرويي كه در اردوگاه دارند، شورش را خاموش ميكنند و مجدداً كنترل در اردوگاه را به دست ميگيرند و بعد متوجه ناپديد شدن راديوها ميشوند. شكنجه و بازجويي براي پيدا كردن راديوها آغاز ميشود. آنها به يكي از اسرا به نام يعقوب مظنون ميشوند و او را مورد بدترين شكنجهها قرار ميدهند، اما او حاضر به افشاي محل اختفاي راديوها نميشود و در زير شكنجه به شهادت ميرسد.
بعد از شهادت يعقوب، مامورين بعثي تمام خاك باغچه را خالي ميكنند و به بيرون از اردوگاه ميبردند تا مبادا، اسرا دوباره هوس كنند كه در آنجا اسلحه پنهانِ پياز! را كشت كنند...
نظر شما